ممعنی آبسته – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی9 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آبسته در فرهنگ عمیدمعنی آبسته در فرهنگ معینمعنی آبسته در فرهنگ عمید زمینی که در آن آب بسته و تخم پاشیده باشند؛ زمین آماده برای زراعت.معنی آبسته در فرهنگ معین (بِ تِ) 1 – (ص .) آبستن . 2 – ( اِ.) زهدان ، رحم .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی اشتهاردی – فرهنگ عمیدآیتم بعدیمعنی آژینه – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.