ممعنی آفاق – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی9 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آفاق در فرهنگ عمیدمعنی آفاق در فرهنگ معینمعنی آفاق در فرهنگ عمید ۱. کرانههای آسمان. ۲. کشورها. ۳. جهان هستی؛ وجود. ۴. [قدیمی] همۀ جهان؛ مردم جهان. ۵. [قدیمی] کنارها؛ اطراف.معنی آفاق در فرهنگ معین [ ع . ] ( اِ.) جِ افق . 1 – کرانه های آسمان ، دشت . 2 – عالم ، جهان .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.