ممعنی آلاوه – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی8 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آلاوه در فرهنگ عمیدمعنی آلاوه در فرهنگ معینمعنی آلاوه در فرهنگ عمید شعلۀ آتش؛ زبانۀ آتش؛ الو: ز چشمان آنقدر اخگر ببارم / که گیتی سربهسر آلاوه گیرد (باباطاهر: لغتنامه: آلاوه).معنی آلاوه در فرهنگ معین (وِ) ( اِ.) 1 – شعلة آتش ، زبانة آتش . 2 – جایی که در آن آتش روشن کنند.اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.