ممعنی آلر – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی8 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آلر در فرهنگ عمیدمعنی آلر در فرهنگ معینمعنی آلر در فرهنگ عمید سرین؛ کفل؛ ران؛ آلست؛ آرست.معنی آلر در فرهنگ معین (لَ) ( اِ.) سرین ، کفل .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.