معنی احوال در فرهنگ عمید

۱. [جمعِ حال] = حال hāl

۲. کیفیت حال و وضع کسی یا جایی.

۳. اوضاع معیشت؛ کاروبار.

۴. وقایع؛ پیشامدها.

۵. شرح حال؛ سرگذشت زندگی.

۶. [جمعِ حَول] سال‌ها.

معنی احوال در فرهنگ معین

( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ حال . 1 – حال ها، وضع ها. 2 – چگونگی مزاج . 3 – کار و بار. 4 – سرگذشت .

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *