معنی ادیم در فرهنگ عمید

۱. پوست دباغی‌شده؛ چرم: بر همه عالم همی‌تابد سهیل / جایی انبان می‌کند جایی ادیم (سعدی: ۱۵۷).

۲. پوست.

۳. [مجاز] روی چیزی؛ سطح: ادیم زمین سفرهٴ عام اوست / چه دشمن بر این خوان یغما چه دوست (سعدی۱: ۳۳).

معنی ادیم در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ.) 1 – چرم دباغی شده . 2 – پوست خوشبوی سرخ رنگ . 3 – روی زمین . 4 – سفرة غذا.

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *