اسم پسر با حرف م میتواند متنوع و زیبا باشد. این حرف نشان دهنده قدرت و اعتماد به نفس است و معمولا افرادی که اسمشان با حرف م آغاز میشود، شخصیت قوی و محبوبی دارند. نامهایی مانند محمد، میلاد، مهرداد و مهران از جمله اسامی پسرانهای هستند که با حرف م آغاز میشوند و در جوامع مختلف محبوبیت دارند. بنابراین انتخاب یک اسم با حرف م میتواند به فرد احساس قدرت و اعتماد به نفس بیشتری بدهد.
ميهن يار : دوست و يار وطن
ریشه اسم :فارسي
مينوس : در اساطير يوناني نام پادشاه كرت پسر زئوس
ریشه اسم :يوناني
ميلاد : تولد – صورت ديگري از مهرداد، از شخصيتهاي شاهنامه، نام يكي از دليران ايراني زمان كيكاووس پادشاه كياني
ریشه اسم :فارسي
ميكائيل : معرب از عبري، شبيه خداوند، كيست مثل خدا؟ ، نام يكي از چهار فرشته مقرب خدا
ریشه اسم :عبري
ميعاد : محل قرارگاه، وعده گاه
ریشه اسم :عربي
ميشه : مشي
ریشه اسم :پهلوي
ميشان : نام روستايي در استان كهگيلويه
ریشه اسم :فارسي
ميشا : هميشه بهار، هميشه جوان، گياهي كه هميشه سبز است
ریشه اسم :فارسي
ميرين : از شخصيتهاي شاهنامه، نام دلاوري رومي و داماد قيصر روم
ریشه اسم :فارسي
ميرو : از شخصيتهاي شاهنامه، نام يكي از سرداران رستم هرمزان پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
ميرزا : مير(ازعربي) + زا(فارسي) شاهزاده و اميرزاده
ریشه اسم :فارسي
ميران : مير(از عربي) + ان(فارسي)، اميران، نام روستايي در استان آذربايجان شرقي
ریشه اسم :فارسي
ميخائيل : معرب از عبري، ميكائيل
ریشه اسم :عبري
ميثم : نام پسر يحيي از ياران علي(ع)
ریشه اسم :عربي
ميثاق : عهد و پيمان
ریشه اسم :عربي
موشا : موسي
ریشه اسم :عبري
موسي : از آب كشيده شده، نام امام هفتم شيعيان، نام پسر عمران پيامبر بني اسرائيل كه در زمان فرعون به دنيا آمد
ریشه اسم :عبري
موتا : نام يكي از سرداران ديلمي
ریشه اسم :فارسي
مهيار : يار ماه , نام پسر داريوش سوم هخامنشي – ماهيار
ریشه اسم :فارسي
مهنام : آنکه نامش چون ماه است – داراي نام زيبا
ریشه اسم :فارسي
مهست : بزرگترين و مهمترين، نام پسر داريوش پادشاه هخامنشي
ریشه اسم :فارسي
مهريار : دوست خورشيد – دوست و يار خورشيد
ریشه اسم :فارسي
مهرنرسه : نام پسر ورزاك از خاندان ساسانيان
ریشه اسم :فارسي
مهرماه : مركب از مهر( محبت و دوستي) + ماه، نام پسر ساسان
ریشه اسم :فارسي
مهرشاد : شادمهر، مركب از شاد(خوشحال) + مهر( محبت يا خورشيد) ،نام شهر يا مكاني در نيشابور
ریشه اسم :فارسي
مهردار : دارنده مهر و محبت
ریشه اسم :فارسي
مهرداد : داده خورشيد
ریشه اسم :فارسي
مهرداد : داده خورشيد , نام چند تن از پادشاهان اشکاني – داده خورشيد
ریشه اسم :كردي
مهرتاش : مهر(فارسي) + تاش(تركي) همتاي مهر
ریشه اسم :فارسي
مهرپويا : آن كه در راه مهر و محبت قدم برميدارد
ریشه اسم :فارسي
مهربنداد : از شخصيتهاي شاهنامه، نام مردي در زمان بهرام گور پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
مهربرزين : از شخصيتهاي شاهنامه، نام يكي از سرداران بهرام گور پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
مهربد : مركب از مهر( خورشيد) + بد( پسوند اتصاف)
ریشه اسم :فارسي
مهرآزاد : مركب از مهر( محبت يا خورشيد) + آزاد(رها)
ریشه اسم :فارسي
مهران ستاد : از شخصيتهاي شاهنامه، نام موبدي خردمند و راد و جهانديده در درگاه انوشيروان پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
مهران : منسوب به مهر است و يکي از خاندانهاي عصر ساساني – مركب از مهر( محبت يا خورشيد) + ان( پسوند نسبت)، از شخصيتهاي شاهنامه، نام پدر اورند سردارايراني در زمان انوشيروان پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
مهرام : رام شده ماه – ماه آرام
ریشه اسم :فارسي
مهراسپند : ماراسپند، كلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب، نام روز بيست و نهم از هر ماه شمسي در ايران قديم
ریشه اسم :فارسي
مهراس : از شخصيتهاي شاهنامه، نام موبدي رومي و نماينده قيصر روم در دربار انوشيروان پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
مهراز : راز بزرگ
ریشه اسم :فارسي
مهراد : بخشنده بزرگ
ریشه اسم :فارسي
مهراج : نام رايج پادشاهان هندوستان
ریشه اسم :سنسكريت
مهراب : يکي از شخصيتهاي شاهنامه – دوستدار آب،از شخصيتهاي شاهنامه، نام پادشاه كابل از نوادگان ضحاك در زمان حكومت سام نريمان وپدر رودابه مادر رستم پهلوان شاهنامه
ریشه اسم :فارسي
مهذب الدين : پاك و پيراسته در دين
ریشه اسم :عربي
مهدي : هدايت شده، نام امام دوازدهم شيعيان
ریشه اسم :عربي
مهداد : داده ماه
ریشه اسم :فارسي
مهبود : به شكل ماه، از شخصيتهاي شاهنامه، نام وزير خردمند انوشيروان پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
مهبد : مهبود
ریشه اسم :فارسي
مهباد : مركب از مه( بزرگ) + ياد( بد، پسوند اتصاف)، نام يكي از سرداران هخامنشي
ریشه اسم :فارسي
مهان : منسوب به ماه است – بزرگان
ریشه اسم :فارسي
مهابت : بزرگي، هيبت
ریشه اسم :عربي
منوشچهر : منوچهر
ریشه اسم :فارسي
منوشان : از شخصيتهاي شاهنامه، نام يكي از فرمانروايان دلاور ايراني كه از سپاهيان كيخسرو پادشاه كياني بود
ریشه اسم :فارسي
منوش : از شخصيتهاي شاهنامه، نام پسر پشنگ و نوه دختري ايرج از پادشاه پيشدادي، نام يكي از ناموران قديمكه امروزه در اوستا اسمي از او نيست
ریشه اسم :فارسي
منوچهر : يکي از شخصيتهاي شاهنامه – در اوستا آن كه از نژاد منوش است
ریشه اسم :فارسي
منصور : ياري داده شده، پيروزشده، پيروز
ریشه اسم :عربي
منشور : از شخصيتهاي شاهنامه، نام پهلوان توراني در سپاه افراسياب توراني
ریشه اسم :فارسي
منذر : آگاه سازنده و پنددهنده، ترساننده، از شخصيتهاي شاهنامه، نام فرمانرواي يمن در زمان يزدگرد پادشاهساساني
ریشه اسم :عربي
مندي : از نامهاي امروزي زرتشتيان
ریشه اسم :فارسي
مندا : مركب از من( خداوند) + ا( پسوند اتصاف)
ریشه اسم :فارسي
منجيك : نام شاعر ايراني قرن چهارم، منجيك ترمذي
ریشه اسم :فارسي
ملكان : نام پدر خضر(ع)
ریشه اسم :عبري
ملكا : پادشاه،نام مردي مجتهد در مسيحيت
ریشه اسم :آرامي
مگابيز : نام يكي از سرداران داريوش پادشاه هخامنشي
ریشه اسم :فارسي
مكابيز : مگابيز، نام يكي از سرداران داريوش پادشاه هخامنشي
ریشه اسم :فارسي
مقيما : از شاعران قرن يازدهم
ریشه اسم :عربي
مقصود : آنچه كسي قصد انجام آن را دارد، منظور،مطلوب و مورد نظر
ریشه اسم :عربي
مقداد : نام يكي از اصحاب پيامبر(ص) و از اولين شيعيان علي(ع)
ریشه اسم :عربي
مقبل : خوشبخت، خوش اقبال
ریشه اسم :عربي
معين الدين : ياريگر و كمك كننده در دين
ریشه اسم :عربي
معين : ياريگر، كمك كننده، ياور
ریشه اسم :عربي
معمر : طويل العمر و مسن
ریشه اسم :عربي
معطي : بخشنده، عطاكننده،از نامهاي خداوند
ریشه اسم :عربي
معزالدين : گرامي دارنده دين، نام يكي از اميران سلسله آل كرت
ریشه اسم :عربي
معراج : بالارفتن، عروج
ریشه اسم :عربي
معتمد : اعتماد كننده،نام يكي از خلفاي عباسي كه همزمان با ليث صفاري بوده است
ریشه اسم :عربي
معتضد : ياري گيرنده، نام يكي از خلفاي عباسي
ریشه اسم :عربي
معتصم : آنچه به آن چنگ زنند، مستمسك
ریشه اسم :عربي
معاد : جاي بازگشت، بازگشتن
ریشه اسم :عربي
مظهر : نماد، نشانه،محل تجلي، تجلي گاه
ریشه اسم :عربي
مظفرعلي : مركب از مظفر( پيروز) + علي( بلندمرتبه)، نام نقاش معروف ايراني در دوره صفويه
ریشه اسم :عربي
مظفرالدين : پيروز و موفق در دين، نام پسر ناصرالدين شاه قاجار
ریشه اسم :عربي
مظفر : پيروز، غالب، موفق
ریشه اسم :عربي
مظاهر : جلوه ها، نشانه ها
ریشه اسم :عربي
مطيع الله : مطيع و فرمانبردار خداوند
ریشه اسم :عربي
مطيب : معطركننده، خوشبوكننده
ریشه اسم :عربي
مطهر : پاك و مقدس،منزه
ریشه اسم :عربي
مصيب : آن كه حقيقت امري را دريافته باشد، درستكار
ریشه اسم :عربي
مصلح الدين : اصلاح كننده دين، لقب شاعر نامدار قرن هفتم، سعدي شيرازي
ریشه اسم :عربي
مصلح : آن كه اصلاح مي كند، اصلاح كننده
ریشه اسم :عربي
مصفا : زيبا و با صفا، پاكيزه، پاك
ریشه اسم :عربي
مصطفي : برگزيده، لقب پيامبر(ص)
ریشه اسم :عربي
مشيرالدين : آن كه در دين راهنماي ديگران است
ریشه اسم :عربي
مشير : آن كه در كارها با او مشورت مي كنند
ریشه اسم :عربي
مشيد : استوار، بلند
ریشه اسم :عربي
مشيت : اراده، خواست، سرنوشت
ریشه اسم :عربي
مشي : نام نخستين مرد در فرهنگ ايران باستان برابر با آدم در اسطوره هاي سامي
ریشه اسم :پهلوي
مشكان : مشك(سنسكريت) + ان(فارسي) مشك( ماده اي معطر) + ان( نشانه جمع فارسي)، نام ناحيه اي درهمدان، نام پدر ابونصر صاحب ديوان رسالت محمد غزنوي و استاد ابوالفضل بيهقي
ریشه اسم :فارسي
مشرف الدين : داراي اشراف در دين،نام شاعر بزرگ قرن هفتم، مشرف الدين سعدي شيرازي
ریشه اسم :عربي
مشرف : اشراف دارنده، ناظر، در تصوف آن كه خداوند او را بر ضماير خلق آگاه مي كند
ریشه اسم :عربي
مشتاق : داراي شوق، بسيار مايل، آرزومند، نام شاعر قرن دوازدهم، مشتاق اصفهاني
ریشه اسم :عربي
مسيح : لقب عيسي , به معني مسح شده – منجي، نجات دهنده، لقب عيسي(ع)
ریشه اسم :عبري
مسيب : بر حال خود گذاشته شده، آزاد شده ، نام يكي از سه برادري كه در بخارا پول رايج قرون اوليه هجري راسكه زدند
ریشه اسم :عربي
مسلم : پيرو دين اسلام، مسلمانان، نام پسر عقيل و برادرزاده علي (ع)، فرستاده امام حسين به سوي كوفيان
ریشه اسم :عربي
مسعود : نيكبخت، سعادتمند، مبارك، خجسته،نام پسر سلطان محمد غزنوي، نام شاعر معروف قرن پنجم، مسعودسعد سلمان
ریشه اسم :عربي
مسباد : از نامهاي دوران هخامنشي
ریشه اسم :فارسي
مزدك : از شخصيتهاي شاهنامه، نام مردي خردمند و آورنده آيين مزدكي
ریشه اسم :فارسي
مزدا : در اديان ايراني، خداوند
ریشه اسم :فارسي
مروان : نام مؤسس آل مروان و وزير و مشاور عثمان
ریشه اسم :عربي
مرصاد : كمين گاه، گذرگاه
ریشه اسم :عربي
مرشد : راهنمايي كننده، ارشادكننده
ریشه اسم :عربي
مردو : از شخصيتهاي شاهنامه، نام باغبان خسروپرويز پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
مرداويج : مرد آويز نام سرسلسله امراي زياري در قرن چهارم و پنجم
ریشه اسم :فارسي
مردان شه : شاه مردان، از شخصيتهاي شاهنامه، نام يكي از چهار پسر شيرين و خسروپرويز پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
مردافكن : آن كه مردان را به زمين مي زند و شكست مي دهد، قوي و زورمند، نام يكي از بزرگان ايران
ریشه اسم :فارسي
مرداس : مرد آسماني , نام پدر ضحاک که مرد نيکي بود و بدست پسرش کشته شد – از شخصيتهاي شاهنامه، نام پادشاهي پرهيزكار و بخشنده از دشت سواران ونيزه گزار و پدر ضحاك
ریشه اسم :فارسي
مرتضي : پسنديده شده، مورد رضايت و پسند قرار گرفته
ریشه اسم :عربي
مراد : خواست، آرزو، منظور، مقصود
ریشه اسم :عربي
مديوماه : نام پسر عموي زرتشت
ریشه اسم :فارسي
مختار : آن كه در انجام دادن يا انجام ندادن كاري آزاد است، صاحب اختيار، برگزيده، منتخب
ریشه اسم :عربي
محيي : زنده كننده، احياكننده، از نامهاي خداوند
ریشه اسم :عربي
محيط : آنچه شخص يا چيزي را احاطه كرده و منشأ تغيير و تحول است، دربرگيرنده و احاطه كننده، از نامهايخداوند
ریشه اسم :عربي
محي الدين : زنده كننده دين
ریشه اسم :عربي
محمود : آن كه يا آنچه ستايش شده است، مورد پسند، نيك، خوش، از نامهاي پيامبر(ص)،نام يكي از پادشاهانغزنوي
ریشه اسم :عربي
محمديار : محمد(عربي) + يار(فارسي) يار و ياور محمد
ریشه اسم :فارسي
محمد : ستوده شده، بسيار تحسين شده، نام پيامبر(ص)، نام سوره اي در قرآن كريم، به صورت پسوند و پيشوندهمراه با بعضي نامها مي آيد و نام جديد مي سازد مانند محمدامين، محمد علي، محمدحسين و علي محمد
ریشه اسم :عربي
محسن : نيكوكار، احسان كننده،از نامهاي خداوند
ریشه اسم :عربي
محرم : حرام شده، ماه اول از سال قمري
ریشه اسم :عربي
محراب : بخشي از يك از عبادتگاه كه پيش روي نمازگزاران و عبادت كنندگان است و پيش نماز يا كشيش در آنجامي ايستند
ریشه اسم :عربي
محدث : گوينده سخن، آن كه احاديث پيشوايان ديني را بيان مي كند
ریشه اسم :عربي
محتشم : داراي حشمت و شكوه، با حشمت
ریشه اسم :عربي
محب الدين : دوستدار دين
ریشه اسم :عربي
مجيرالدين : پنادهنده در دين
ریشه اسم :عربي
مجير : پناه دهنده، فريادرس،از نامهاي خداوند
ریشه اسم :عربي
مجيد : داراي قدر و مرتب عالي، گرامي، از نامهاي خداوند
ریشه اسم :عربي
مجدود : نيكبخت، نام شاعر معروف قرن ششم، سنائي غزنوي
ریشه اسم :عربي
مجدالدين : باعث بزرگي و عظمت دين
ریشه اسم :عربي
مجد : بزرگي، شرف، برتري
ریشه اسم :عربي
مجتبي : برگزيده , منتخب , انتخاب شده , شايسته , اجتناب ناپذير از انتخاب شدن و برگزيده شدن – برگزيده شده، انتخاب شده،لقب امام حسن(ع)
ریشه اسم :عربي
متين : داراي پختگي، خردمندي و وقار، استوار، محكم، از نامهاي خداوند
ریشه اسم :عربي
متي : نام پدر يونس(ع)
ریشه اسم :عبري
مبارك : خوش يمن، خجسته، فرخنده
ریشه اسم :عربي
مبارزالدين : جنگنده و مبارز در راه دين، نام بنيانگذار سلسله آل مظفر
ریشه اسم :عربي
مأمون : ايمن، در امان، معتمد، امين، نام پسر هارون الرشيد از خلفاي بني عباس
ریشه اسم :عربي
ماونداد : نام يكي از مفسران اوستا در زمان ساسانيان
ریشه اسم :پهلوي
ماهيار : دوست و ياور ماه، از شخصيتهاي شاهنامه، نام زرگري در زمان بهرام گور پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
ماهونداد : نام پدر دستور آذرباد از موبدان
ریشه اسم :فارسي
ماهو : از شخصيتهاي شاهنامه، نام مرزبان مرو در زمان يزدگرد پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
ماهو : نام حاكم سيستان در زمان يزگرد پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
ماهداد : داده ماه، نام شخصي كه اردشير پادشاه ساساني او را به مقام موبدان موبدي برگزيد
ریشه اسم :فارسي
ماهد : گستراننده و پهن كننده
ریشه اسم :عربي
ماهانداد : داده ماه، بخشيده ماه، نام يكي از دادوران نامدار در زمان ساسانيان
ریشه اسم :پهلوي
ماهان : منسوب به ماه – روشن و زيبا چون ماه، نام شهري در استان كرمان، نام پدر سهل از بزرگان مرو بنا به بعضي از نسخه هايشاهنامه
ریشه اسم :فارسي
ماه مهر : مركب از ماه + مهر( محبت يا خورشيد)، نام پدر ماهيار در زمان بهرام گور پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
ماه گشسپ : نام پسر بهرام گور پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
ماه فرزين : نام پدر به آفريد
ریشه اسم :فارسي
ماه بنداد : نام يكي از بزرگان زمان انوشيروان پادشاه ساساني
ریشه اسم :فارسي
ماه برزين : يکي از بزرگان دولت ساسانيان – داراي شكوهي چون ماه
ریشه اسم :فارسي
ماني : پيامبر ايراني در زمان شاپور ساساني – نام بنيانگذار آيين مانوي
ریشه اسم :فارسي
مانوش : کوهي که منوچهردربالاي آن متولد شدهاست – نام كوهي، نام چندتن از نياكان منوچهر پادشاه پيشدادي
ریشه اسم :كردي
مانلي : در گويش مازندران بمان برايم، نام پسري در شعري از نيما يوشيج
ریشه اسم :فارسي
ماناي : سركرده پارسيان در زمان سلطنت ديوكس پادشاه ماد
ریشه اسم :فارسي
ماناسه : صورتي از منسي نام برادر بزرگ يوسف(ع)
ریشه اسم :عبري
مالك : ارباب، آن كه دارنده و صاحب اختيار چيزي يا كسي باشد، نام فرشته اي كه نگهبان دوزخ است، از نامهايخداوند
ریشه اسم :عربي
ماكان : نام پسر كاكي از حكام مزندران در قرن چهارم
ریشه اسم :فارسي
ماشاءالله : آنچه خدا بخواهد،مرحبا، آفرين
ریشه اسم :عربي
ماسيس : نام كوه آرارات
ریشه اسم :ارمني
مازيار : اورا مزدايار , پسر قارون فرمانرواي طبرستان – پسر قارون ، از سپهبدان مازندران در قرن سوم كه عليه خليفه بغداد شورش كرد
ریشه اسم :فارسي
ماروسپند : از شخصيتهاي شاهنامه، نام سردار شيرويه پسر خسروپرويز پادشا ساساني
ریشه اسم :فارسي
مارتين : رهبر
ریشه اسم :آشوري
مارتيك : نام مستعار
ریشه اسم :ارمني
ماراسفند : ماراسپند
ریشه اسم :فارسي
ماراسپند : كلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب، نام روز بيست و نهم از هر ماه شمسي در ايران قديم
ریشه اسم :فارسي
ماديس : نام پادشاه سكائيان
ریشه اسم :فارسي
ماخ : از شخصيتهاي شاهنامه، نام سخنداني پير و مرزبان هري و از راويان شاهنامه
ریشه اسم :فارسي
ماحوز : نوعي شاهسپرم
ریشه اسم :عربي
ماجد : داراي مجد و بزرگي، بزرگوار،از نامهاي خداوند
ریشه اسم :عربي
ماتيكان : نام پسربزرگ جغتاي از فرماندهان مغول
ریشه اسم :مغولي
کلمات کلیدی:
اسم پسر با م جدید و شیک / اسم پسر با م ۱۴۰۰ / اسم پسر با میم ترکی / اسم پسر با م در ثبت احوال / اسم پسر با م ۱۴۰۲ / اسم ایرانی با م پسر / اسم پسر با م خارجی / اسم پسر با م کردی