معنی آستان در فرهنگ عمید

۱. درگاه.

۲. جلو در؛ کفش‌کن.

۳. [مجاز] دربار و بارگاه: راست شو، تا به ‌راستان برسی / خاک شو، تا به آستان برسی (اوحدی: ۵۶۶).

۴. مقبرۀ امامان و امام‌زادگان.

۵. [قدیمی، مجاز] در حضور پادشاهان و بزرگان.

معنی آستان در فرهنگ معین

( اَ ) (اِ.) جای خواب ، آرامگاه .

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *