ممعنی آشکوخیدن – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی9 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آشکوخیدن در فرهنگ عمیدمعنی آشکوخیدن در فرهنگ معینمعنی آشکوخیدن در فرهنگ عمید ۱. به سر درآمدن و افتادن؛ سکندری خوردن؛ لغزیدن: آشکوخد بر زمین هموارتر / همچنان چون بر زمین دشخوارتر (رودکی: ۵۳۶). ۲. خطا کردن.معنی آشکوخیدن در فرهنگ معین (اِ دَ) (مص ل .) 1 – لغزیدن . 2 – سکندری رفتن .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.