بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

الم﴿1﴾
الم‏﴿1﴾

اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ﴿2﴾
معبودى جز خداوندِ يگانه زنده و پايدار و نگهدارنده، نيست.﴿2﴾

نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ﴿3﴾
(همان کسى که) کتاب را بحق بر تو نازل کرد، که با نشانه‏هاى کتب پيشين، منطبق است؛ و «تورات» و «انجيل» را.﴿3﴾

مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ﴿4﴾
پيش از آن، براى هدايت مردم فرستاد؛ و (نيز) کتابى که حق را از باطل مشخّص مى‏سازد، نازل کرد؛ کسانى که به آيات خدا کافر شدند، کيفر شديدى دارند؛ و خداوند (براى کيفرِ بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است.﴿4﴾

إِنَّ اللّهَ لاَ يَخْفَىَ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء﴿5﴾
هيچ چيز، در آسمان و زمين، بر خدا مخفى نمى‏ماند. (بنابر اين، تدبير آنها بر او مشکل نيست.)﴿5﴾

هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاء لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿6﴾
او کسى است که شما را در رحمِ (مادران)، آنچنان که مى‏خواهد تصوير مى‏کند. معبودى جز خداوندِ توانا و حکيم، نيست.﴿6﴾

هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ﴿7﴾
او کسى است که اين کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آيات «محکم» [= صريح و روشن‏] است؛ که اساس اين کتاب مى‏باشد؛ (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [= آياتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود؛ ولى با توجه به آيات محکم، تفسير آنها آشکار مى‏گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏انگيزى کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستى) براى آن مى‏طلبند؛ در حالى که تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمى‏شوند (و اين حقيقت را درک نمى‏کنند).﴿7﴾

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ﴿8﴾
(راسخانِ در علم، مى‏گويند:) «پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنکه ما را هدايت کردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زيرا تو بخشنده‏اى!﴿8﴾

رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴿9﴾
پروردگارا! تو مردم را، براى روزى که ترديدى در آن نيست، جمع خواهى کرد؛ زيرا خداوند، از وعده خود، تخلّف نمى‏کند. (ما به تو و رحمت بى‏پايانت، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم.)»﴿9﴾

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ﴿10﴾
ثروتها و فرزندانِ کسانى که کافر شدند، نمى‏تواند آنان را از (عذابِ) خداوند باز دارد؛ (و از کيفر، رهايى بخشد.) و آنان خود، آتشگيره دوزخند.﴿10﴾

كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴿11﴾
(عادت آنان در انکار و تحريفِ حقايق،) همچون عادتِ آل فرعون و کسانى است که پيش از آنها بودند؛ آيات ما را تکذيب کردند، و خداوند آنها را به (کيفر) گناهانشان گرفت؛ و خداوند، شديد العقاب است.﴿11﴾

قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ﴿12﴾
به آنها که کافر شدند بگو: «(از پيروزى موقت خود در جنگ اُحُد، شاد نباشيد!) بزودى مغلوب خواهيد شد؛ (و سپس در رستاخيز) به سوى جهنم، محشور خواهيد شد. و چه بد جايگاهى است!﴿12﴾

قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لَّأُوْلِي الأَبْصَارِ﴿13﴾
در دو گروهى که (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتى) براى شما بود: يک گروه، در راه خدا نبرد مى‏کرد؛ و جمع ديگرى که کافر بود، (در راه شيطان و بت،) در حالى که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مى‏ديدند. (و اين خود عاملى براى وحشت و شکست آنها شد.)و خداوند، هر کس را بخواهد (و شايسته بداند)، با يارى خود، تأييد مى‏کند. در اين، عبرتى است براى بينايان!﴿13﴾

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴿14﴾
محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند؛ ولى) اينها (در صورتى که هدف نهايى آدمى را تشکيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نيک (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست.﴿14﴾

قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴿15﴾
بگو: «آيا شما را از چيزى آگاه کنم که از اين (سرمايه‏هاى مادى)، بهتر است؟» براى کسانى که پرهيزگارى پيشه کرده‏اند، (و از اين سرمايه‏ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مى‏کنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان ديگر)، باغهايى است که نهرها از پاىِ درختانش مى‏گذرد؛ هميشه در آن خواهند بود؛ و همسرانى پاکيزه، و خشنودى خداوند (نصيب آنهاست). و خدا به (امورِ) بندگان، بيناست.﴿15﴾

الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴿16﴾
همان کسانى که مى‏گويند: «پروردگارا! ما ايمان آورده‏ايم؛ پس گناهان ما را بيامرز، و ما را از عذابِ آتش، نگاهدار!»﴿16﴾

الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ﴿17﴾
آنها که (در برابر مشکلات، و در مسير اطاعت و ترک گناه،) استقامت مى‏ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مى‏کنند، و در سحرگاهان، استغفار مى‏نمايند.﴿17﴾

شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿18﴾
خداوند، (با ايجادِ نظامِ واحدِ جهانِ هستى،) گواهى مى‏دهد که معبودى جز او نيست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونه‏اى بر اين مطلب،) گواهى مى‏دهند؛ در حالى که (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نيست، که هم توانا و هم حکيم است.﴿18﴾

إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴿19﴾
دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ايجاد نکردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود؛ و هر کس به آيات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او مى‏رسد؛ زيرا) خداوند، سريع الحساب است.﴿19﴾

فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴿20﴾
اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پيروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسليم شده‏ايم.» و به آنها که اهل کتاب هستند [= يهود و نصارى‏] و بى‏سوادان [= مشرکان‏] بگو: «آيا شما هم تسليم شده‏ايد؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسليم شوند، هدايت مى‏يابند؛ و اگر سرپيچى کنند، (نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقايد) بندگان، بيناست.﴿20﴾

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴿21﴾
کسانى که نسبت به آيات خدا کفر مى‏ورزند و پيامبران را بناحق مى‏کشند، و (نيز) مردمى را که امر به عدالت مى‏کنند به قتل مى‏رسانند، و به کيفر دردناک (الهى) بشارت ده!﴿21﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ﴿22﴾
آنها کسانى هستند که اعمال (نيکشان، به خاطر اين گناهان بزرگ،) در دنيا و آخرت تباه شده، و ياور و مددکار (و شفاعت کننده‏اى) ندارند.﴿22﴾

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ﴿23﴾
آيا نديدى کسانى را که بهره‏اى از کتاب (آسمانى) داشتند، به سوى کتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آنها داورى کند، سپس گروهى از آنان، (با علم و آگاهى،) روى مى‏گردانند، در حالى که (از قبول حق) اعراض دارند؟﴿23﴾

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ﴿24﴾
اين عمل آنها، به خاطر آن است که مى‏گفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزى به ما نمى‏رسد. (و کيفر ما، به خاطر امتيازى که بر اقوام ديگر داريم، بسيار محدود است.)» اين افترا (و دروغى که به خدا بسته بودند،) آنها را در دينشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند).﴿24﴾

فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ﴿25﴾
پس چه گونه خواهند بود هنگامى که آنها را براى روزى که شکّى در آن نيست [= روز رستاخيز] جمع کنيم، و به هر کس، آنچه (از اعمال براى خود) فراهم کرده ، بطور کامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زيرا محصول اعمال خود را مى‏چينند).﴿25﴾

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿26﴾
بگو: «بارالها! مالک حکومتها تويى؛ به هر کس بخواهى، حکومت مى‏بخشى؛ و از هر کس بخواهى، حکومت را مى‏گيرى؛ هر کس را بخواهى، عزت مى‏دهى؛ و هر که را بخواهى خوار مى‏کنى. تمام خوبيها به دست توست؛ تو بر هر چيزى قادرى.﴿26﴾

تُولِجُ اللَّيْلَ فِي الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ﴿27﴾
شب را در روز داخل مى‏کنى، و روز را در شب؛ و زنده را از مرده بيرون مى‏آورى، و مرده را زنده؛ و به هر کس بخواهى، بدون حساب، روزى مى‏بخشى.»﴿27﴾

لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ﴿28﴾
افراد باايمان نبايد به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنين کند، هيچ رابطه‏اى با خدا ندارد (و پيوند او بکلّى از خدا گسسته مى‏شود)؛ مگر اينکه از آنها بپرهيزيد (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقيّه کنيد). خداوند شما را از (نافرمانى) خود، برحذر مى‏دارد؛ و بازگشت (شما) به سوى خداست.﴿28﴾

قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأرْضِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿29﴾
بگو: «اگر آنچه را در سينه‏هاى شماست، پنهان داريد يا آشکار کنيد، خداوند آن را مى‏داند؛ و (نيز) از آنچه در آسمانها و زمين است، آگاه مى‏باشد؛ و خداوند بر هر چيزى تواناست.﴿29﴾

يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ﴿30﴾
روزى که هر کس، آنچه را از کار نيک انجام داده، حاضر مى‏بيند؛ و آرزو مى‏کند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زيادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، برحذر مى‏دارد؛ و (در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.»﴿30﴾

قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴿31﴾
بگو: «اگر خدا را دوست مى‏داريد، از من پيروى کنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»﴿31﴾

قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴿32﴾
بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنيد! و اگر سرپيچى کنيد، خداوند کافران را دوست نمى‏دارد.»﴿32﴾

إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴿33﴾
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برترى داد.﴿33﴾

ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴿34﴾
آنها فرزندان و (دودمانى) بودند که (از نظر پاکى و تقوا و فضيلت،) بعضى از بعض ديگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهاى آنها در مسير رسالت خود، آگاه مى‏باشد).﴿34﴾

إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿35﴾
(به ياد آوريد) هنگامى را که همسرِ «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر کردم، که «محرَّر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، که تو شنوا و دانايى!﴿35﴾

فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وِإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ﴿36﴾
ولى هنگامى که او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمى‏تواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسه‏هاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‏دهم.»﴿36﴾

فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ﴿37﴾
خداوند، او [= مريم‏] را به طرز نيکويى پذيرفت؛ و به طرز شايسته‏اى، (نهال وجود) او را رويانيد (و پرورش داد)؛ و کفالت او را به «زکريا» سپرد. هر زمان زکريا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏ديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از کجا آورده‏اى؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد.»﴿37﴾

هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء﴿38﴾
در آنجا بود که زکريا، (با مشاهده آن همه شايستگى در مريم،) پروردگار خويش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکيزه‏اى (نيز) به من عطا فرما، که تو دعا را مى‏شنوى!»﴿38﴾

فَنَادَتْهُ الْمَلآئِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ﴿39﴾
و هنگامى که او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» يحيى «بشارت مى‏دهد؛ (کسى) که کلمه خدا [= مسيح‏] را تصديق مى‏کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهاى سرکش برکنار، و پيامبرى از صالحان است.»﴿39﴾

قَالَ رَبِّ أَنَّىَ يَكُونُ لِي غُلاَمٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاء﴿40﴾
او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که پيرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدين گونه خداوند هر کارى را بخواهد انجام مى‏دهد.»﴿40﴾

قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ﴿41﴾
(زکريا) عرض کرد: «پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هيچ علّت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از کار مى‏افتد.) پروردگار خود را (به شکرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد کن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو!﴿41﴾

وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ﴿42﴾
و (به ياد آوريد) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى داده است.﴿42﴾

يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ﴿43﴾
اى مريم! (به شکرانه اين نعمت) براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوع‏کنندگان، رکوع کن!﴿43﴾

ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ﴿44﴾
(اى پيامبر!) اين، از خبرهاى غيبى است که به تو وحى مى‏کنيم؛ و تو در آن هنگام که قلمهاى خود را (براى قرعه‏کشى) به آب مى‏افکندند تا کداميک کفالت و سرپرستى مريم را عهده‏دار شود، و (نيز) به هنگامى که (دانشمندان بنى اسرائيل، براى کسب افتخار سرپرستى او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتى؛ و همه اينها، از راه وحى به تو گفته شد.)﴿44﴾

إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ﴿45﴾
(به ياد آوريد) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مريم! خداوند تو را به کلمه‏اى [= وجود باعظمتى‏] از طرف خودش بشارت مى‏دهد که نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است؛ در حالى که در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيّت خواهد بود؛ و از مقرّبان (الهى) است.﴿45﴾

وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ﴿46﴾
و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و ميانسال شدن) سخن خواهد گفت؛ و از شايستگان است.»﴿46﴾

قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴿47﴾
(مريم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اين‏گونه هر چه را بخواهد مى‏آفريند! هنگامى که چيزى را مقرّر دارد (و فرمان هستى آن را صادر کند)، فقط به آن مى‏گويد: «موجود باش!» آن نيز فوراً موجود مى‏شود.﴿47﴾

وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ﴿48﴾
و به او، کتاب و دانش و تورات و انجيل، مى‏آموزد.﴿48﴾

وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِىءُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴿49﴾
و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، که به آنها مى‏گويد:) من نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ام؛ من از گِل، چيزى به شکل پرنده مى‏سازم؛ سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد. و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [= پيسى‏] را بهبودى مى‏بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏کنم؛ و از آنچه مى‏خوريد، و در خانه‏هاى خود ذخيره مى‏کنيد، به شما خبر مى‏دهم؛ مسلماً در اينها، نشانه‏اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد!﴿49﴾

وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَطِيعُونِ﴿50﴾
و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق مى‏کنم؛ و (آمده‏ام) تا پاره‏اى از چيزهايى را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپايان و ماهيها،) حلال کنم؛ و نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ام؛ پس از خدا بترسيد، و مرا اطاعت کنيد!﴿50﴾

إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ﴿51﴾
خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستيد (نه من، و نه چيز ديگر را)! اين است راه راست!»﴿51﴾

فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴿52﴾
هنگامى که عيسى از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کيست که ياور من به سوى خدا (براى تبليغ آيين او) گردد؟» حواريان [= شاگردانِ مخصوصِ او] گفتند: «ما ياوران خداييم؛ به خدا ايمان آورديم؛ و تو (نيز) گواه باش که ما اسلام آورده‏ايم.﴿52﴾

رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلَتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ﴿53﴾
پروردگارا! به آنچه نازل کرده‏اى، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروى نموديم؛ ما را در زمره گواهان بنويس!»﴿53﴾

وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴿54﴾
و (يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آيينش،) نقشه کشيدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آيينش،) چاره‏جويى کرد؛ و خداوند، بهترين چاره‏جويان است.﴿54﴾

إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴿55﴾
(به ياد آوريد) هنگامى را که خدا به عيسى فرمود: «من تو را برمى‏گيرم و به سوى خود، بالا مى‏برم و تو را از کسانى که کافر شدند، پاک مى‏سازم؛ و کسانى را که از تو پيروى کردند، تا روز رستاخيز، برتر از کسانى که کافر شدند، قرارمى‏دهم؛ سپس بازگشت شما به سوى من است و در ميان شما، در آنچه اختلاف داشتيد، داورى مى‏کنم.﴿55﴾

فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ﴿56﴾
امّا آنها که کافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انکار کردند،) در دنيا و آخرت، آنان را مجازات دردناکى خواهم کرد؛ و براى آنها، ياورانى نيست.﴿56﴾

وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ﴿57﴾
امّا آنها که ايمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور کامل خواهد داد؛ و خداوند، ستمکاران را دوست نمى‏دارد.»﴿57﴾

ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ﴿58﴾
اينها را که بر تو مى‏خوانيم، از نشانه‏ها(ى حقّانيّت تو) است، و يادآورى حکيمانه است.﴿58﴾

إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴿59﴾
مَثَل عيسى در نزد خدا، همچون آدم است؛ که او را از خاک آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد. (بنابر اين، ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيّت او نيست.)﴿59﴾

الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ﴿60﴾
اينها حقيقتى است از جانب پروردگار تو؛ بنابر اين، از ترديد کنندگان مباش!﴿60﴾

فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴿61﴾
هرگاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنيم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.﴿61﴾

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللّهُ وَإِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿62﴾
اين همان سرگذشتِ واقعى (مسيح) است. (و ادعاهايى همچون الوهيّت او، يا فرزند خدا بودنش، بى‏اساس است.) و هيچ معبودى، جز خداوند يگانه نيست؛ و خداوند توانا و حکيم است.﴿62﴾

فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ﴿63﴾
اگر (با اين همه شواهد روشن، باز هم از پذيرش حق) روى گردانند، (بدان که طالب حق نيستند؛ و) خداوند از مفسده‏جويان، آگاه است.﴿63﴾

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴿64﴾
بگو: «اى اهل کتاب! بياييد به سوى سخنى که ميان ما و شما يکسان است؛ که جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم؛ و بعضى از ما، بعضى ديگر را -غير از خداى يگانه- به خدايى نپذيرد.» هرگاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: «گواه باشيد که ما مسلمانيم!»﴿64﴾

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّورَاةُ وَالإنجِيلُ إِلاَّ مِن بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴿65﴾
اى اهل کتاب! چرا درباره ابراهيم، گفتگو و نزاع مى‏کنيد (و هر کدام، او را پيرو آيين خودتان معرفى مى‏نماييد)؟! در حالى که تورات و انجيل، بعد از او نازل شده است! آيا انديشه نمى‏کنيد؟!﴿65﴾

هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴿66﴾
شما کسانى هستيد که درباره آنچه نسبت به آن آگاه بوديد، گفتگو و ستيز کرديد؛ چرا درباره آنچه آگاه نيستيد، گفتگو مى‏کنيد؟! و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.﴿66﴾

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *