معنی آمرغ در فرهنگ عمید
۱. مایه؛ مقدار؛ قدر؛ قیمت؛ ارج؛ ارز: نداند دل آمرغِ پیوند دوست / بدانگه که با دوست کارش نکوست (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۹۸).
۲. خلاصه.
۳. ذخیره؛ بهره.
۴. اندکی از چیزی: از عمر نماندهست بر من مگر آمرغ / در کیسه نماندهست بر من مگر آخال (کسائی: ۴۱).
معنی آمرغ در فرهنگ معین
(مُ) ( اِ.) 1 – مقدار، مایه ، ارج . 2 – نفع ، سود. 3 – خلاصه ، ذخیره . 4- اندک ، کم .