متن و ترجمه سوره الأنبياء | سوره 21 | تعداد آیه : 112

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ﴿1﴾
حساب مردم به آنان نزديک شده، در حالى که در غفلتند و روى گردانند!﴿1﴾

مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ﴿2﴾
هيچ يادآورى تازه‏اى از طرف پروردگارشان براى آنها نمى‏آيد، مگر آنکه با بازى (و شوخى) به آن گوش مى‏دهند!﴿2﴾

لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ﴿3﴾
اين در حالى است که دلهايشان در لهو و بى‏خبرى فرو رفته است! و ستمگران پنهانى نجوا کردند (و گفتند): «آيا جز اين است که او بشرى همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر مى‏رويد، با اينکه (چشم داريد و) مى‏بينيد؟!﴿3﴾

قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿4﴾
(پيامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمين، مى‏داند؛ و او شنوا و داناست!»﴿4﴾

بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ﴿5﴾
آنها گفتند: «(آنچه محمّد (ص) آورده وحى نيست؛) بلکه خوابهايى آشفته است! اصلاً آن را بدروغ به خدا بسته؛ نه، بلکه او يک شاعر است! (اگر راست مى‏گويد) بايد معجزه‏اى براى ما بياورد؛ همان گونه که پيامبران پيشين (با معجزات) فرستاده شدند!»﴿5﴾

مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ﴿6﴾
تمام آباديهايى که پيش از اينها هلاک کرديم (تقاضاى معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملى شد، ولى) هرگز ايمان نياوردند؛ آيا اينها ايمان مى‏آورند؟!﴿6﴾

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴿7﴾
ما پيش از تو، جز مردانى که به آنان وحى مى‏کرديم، نفرستاديم! (همه انسان بودند، و از جنس بشر!) اگر نمى‏دانيد، از آگاهان بپرسيد.﴿7﴾

وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ﴿8﴾
آنان را پيکرهايى که غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند!﴿8﴾

ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ﴿9﴾
سپس وعده‏اى را که به آنان داده بوديم، وفا کرديم! آنها و هر کس را که مى‏خواستيم (از چنگ دشمنانشان) نجات داديم؛ و مسرفان را هلاک نموديم!﴿9﴾

لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴿10﴾
ما بر شما کتابى نازل کرديم که وسيله تذکّر (و بيدارى) شما در آن است! آيا نمى‏فهميد؟!﴿10﴾

وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ﴿11﴾
چه بسيار آباديهاى ستمگرى را در هم شکستيم؛ و بعد از آنها، قوم ديگرى روى کار آورديم!﴿11﴾

فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ﴿12﴾
هنگامى که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند!﴿12﴾

لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ﴿13﴾
(گفتيم:) فرار نکنيد؛ و به زندگى پر ناز و نعمت، و به مسکنهاى پر زرق و برقتان بازگرديد! شايد (سائلان بيايند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانيد)!﴿13﴾

قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ﴿14﴾
گفتند: «اى واى بر ما! به يقين ما ستمگر بوديم!»﴿14﴾

فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ﴿15﴾
و همچنان اين سخن را تکرار مى‏کردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختيم!﴿15﴾

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ﴿16﴾
ما آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آنهاست از روى بازى نيافريديم!﴿16﴾

لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ﴿17﴾
(بفرض محال) اگر مى‏خواستيم سرگرمى انتخاب کنيم، چيزى متناسب خود انتخاب مى‏کرديم!﴿17﴾

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ﴿18﴾
بلکه ما حق را بر سر باطل مى‏کوبيم تا آن را هلاک سازد؛ و اين گونه، باطل محو و نابود مى‏شود! امّا واى بر شما از توصيفى که (درباره خدا و هدف آفرينش)مى‏کنيد!﴿18﴾

وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ﴿19﴾
از آن اوست آنان که در آسمانها و زمينند! و آنها که نزد اويند [= فرشتگان‏] هيچ گاه از عبادتش استکبار نمى‏ورزند، و هرگز خسته نمى‏شوند.﴿19﴾

يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ﴿20﴾
(تمام) شب و روز را تسبيح مى‏گويند؛ و سست نمى‏گردند.﴿20﴾

أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنشِرُونَ﴿21﴾
آيا آنها خدايانى از زمين برگزيدند که (خلق مى‏کنند و) منتشر مى‏سازند؟!﴿21﴾

لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴿22﴾
اگر در آسمان و زمين، جز «اللّه» خدايان ديگرى بود، فاسد مى‏شدند (و نظام جهان به هم مى‏خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصيفى که آنها مى‏کنند!﴿22﴾

لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ﴿23﴾
هيچ کس نمى‏تواند بر کار او خرده بگيرد؛ ولى در کارهاى آنها، جاى سؤال و ايراد است!﴿23﴾

أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ﴿24﴾
آيا آنها معبودانى جز خدا برگزيدند؟! بگو: «دليلتان را بياوريد! اين سخن کسانى است که با من هستند، و سخن کسانى [= پيامبرانى‏] است که پيش از من بودند!» امّا بيشتر آنها حق را نمى‏دانند؛ و به همين دليل (از آن) روى گردانند.﴿24﴾

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ﴿25﴾
ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينکه به او وحى کرديم که: «معبودى جز من نيست؛ پس تنها مرا پرستش کنيد.»﴿25﴾

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ﴿26﴾
آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب کرده است»! او منزه است (از اين عيب و نقص)؛ آنها [= فرشتگان‏] بندگان شايسته اويند.﴿26﴾

لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴿27﴾
هرگز در سخن بر او پيشى نمى‏گيرند؛ و (پيوسته) به فرمان او عمل مى‏کنند.﴿27﴾

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ﴿28﴾
او اعمال امروز و آينده و اعمال گذشته آنها را مى‏داند؛ و آنها جز براى کسى که خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى‏کنند؛ و از ترس او بيمناکند.﴿28﴾

وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ﴿29﴾
و هر کس از آنها بگويد: «من جز خدا، معبودى ديگرم»، کيفر او را جهنم مى‏دهيم! و ستمگران را اين گونه کيفر خواهيم داد.﴿29﴾

أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴿30﴾
آيا کافران نديدند که آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يکديگر باز کرديم؛ و هر چيز زنده‏اى را از آب قرار داديم؟! آيا ايمان نمى‏آورند؟!﴿30﴾

وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ﴿31﴾
و در زمين، کوه‏هاى ثابت و پابرجايى قرار داديم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درّه‏ها و راه‏هايى قرار داديم تا هدايت شوند!﴿31﴾

وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ﴿32﴾
و آسمان را سقف محفوظى قرار داديم؛ ولى آنها از آيات آن روى‏گردانند.﴿32﴾

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴿33﴾
او کسى است که شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد؛ هر يک در مدارى در حرکتند!﴿33﴾

وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ﴿34﴾
پيش از تو (نيز) براى هيچ انسانى جاودانگى قرار نداديم؛ (وانگهى آنها که انتظار مرگ تو را مى‏کشند،) آيا اگر تو بميرى، آنان جاويد خواهند بود؟!﴿34﴾

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ﴿35﴾
هر انسانى طعم مرگ را مى‏چشد! و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى‏کنيم؛ و سرانجام بسوى ما بازگردانده مى‏شويد!﴿35﴾

وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ﴿36﴾
هنگامى که کافران تو را مى‏بينند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند؛ (و مى‏گويند:) آيا اين همان کسى است که سخن از خدايان شما مى‏گويد؟! در حالى که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار مى‏کنند.﴿36﴾

خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ﴿37﴾
(آرى،) انسان از عجله آفريده شده؛ ولى عجله نکنيد؛ بزودى آياتم را به شما نشان خواهم داد!﴿37﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴿38﴾
آنها مى‏گويند: «اگر راست ميگوييد، اين وعده (قيامت) کى فرا مى‏رسد؟!»﴿38﴾

لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ﴿39﴾
ولى اگر کافران مى‏دانستند زمانى که (فرا مى‏رسد) نمى‏توانند شعله‏هاى آتش را از صورت و از پشتهاى خود دور کنند، و هيچ کس آنان را يارى نمى‏کند (اين قدر درباره قيامت شتاب نمى‏کردند)!﴿39﴾

بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ﴿40﴾
(آرى، اين مجازات الهى) بطور ناگهانى به سراغشان مى‏آيد و مبهوتشان مى‏کند؛ آنچنان که توانايى دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمى‏شود!﴿40﴾

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون﴿41﴾
(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پيامبران پيش از تو را (نيز) استهزا کردند؛ امّا سرانجام، آنچه را استهزا مى‏کردند دامان مسخره‏کنندگان را گرفت (و مجازات الهى آنها را در هم کوبيد)!﴿41﴾

قُلْ مَن يَكْلَؤُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ﴿42﴾
بگو: «چه کسى شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه مى‏دارد؟!» ولى آنان از ياد پروردگارشان روى‏گردانند!﴿42﴾

أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُم مِّن دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنفُسِهِمْ وَلَا هُم مِّنَّا يُصْحَبُونَ﴿43﴾
آيا آنها خدايانى دارند که مى‏توانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (اين خدايان ساختگى، حتّى) نمى‏توانند خودشان را يارى دهند (تا چه رسد به ديگران)؛ و نه از ناحيه ما با نيرويى يارى مى‏شوند!﴿43﴾

بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ﴿44﴾
ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهره‏مند ساختيم، تا آنجا که عمر طولانى پيدا کردند (و مايه غرور و طغيانشان شد)؛ آيا نمى‏بينند که ما پيوسته به سراغ زمين آمده، و از آن (و اهلش) مى‏کاهيم؟! آيا آنها غالبند (يا ما)؟!﴿44﴾

قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُكُم بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنذَرُونَ﴿45﴾
بگو: «من تنها بوسيله وحى شما را انذار مى‏کنم!» ولى آنها که گوشهايشان کر است، هنگامى که انذار مى‏شوند، سخنان را نمى‏شنوند!﴿45﴾

وَلَئِن مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ﴿46﴾
اگر کمترين عذاب پروردگارت به آنان برسد، فريادشان بلند مى‏شود که: «اى واى بر ما! ما همگى ستمگر بوديم!»﴿46﴾

وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ﴿47﴾
ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مى‏کنيم؛ پس به هيچ کس کمترين ستمى نمى‏شود؛ و اگر بمقدار سنگينى يک دانه خردل (کار نيک و بدى) باشد، ما آن را حاضر مى‏کنيم؛ و کافى است که ما حساب‏کننده باشيم!﴿47﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ﴿48﴾
ما به موسى و هارون، «فرقان» [= وسيله جدا کردن حق از باطل‏] و نور، و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزگاران است، داديم.﴿48﴾

الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ﴿49﴾
همانان که از پروردگارشان در نهان مى‏ترسند، و از قيامت بيم دارند!﴿49﴾

وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ﴿50﴾
و اين (قرآن) ذکر مبارکى است که (بر شما) نازل کرديم؛ آيا شما آن را انکار مى‏کنيد؟!﴿50﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ﴿51﴾
ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم؛ و از (شايستگى) او آگاه بوديم…﴿51﴾

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ﴿52﴾
آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «اين مجسمه‏هاى بى‏روح چيست که شما همواره آنها را پرستش مى‏کنيد؟!»﴿52﴾

قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ﴿53﴾
گفتند: «ما پدران خود را ديديم که آنها را عبادت مى‏کنند.»﴿53﴾

قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴿54﴾
گفت: «مسلّماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهى آشکارى بوده‏ايد!»﴿54﴾

قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ﴿55﴾
گفتند: «آيا مطلب حقّى براى ما آورده‏اى، يا شوخى مى‏کنى؟!»﴿55﴾

قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ﴿56﴾
گفت: «(کاملاً حقّ آورده‏ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است که آنها را ايجاد کرده؛ و من بر اين امر، از گواهانم!﴿56﴾

وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ﴿57﴾
و به خدا سوگند، در غياب شما، نقشه‏اى براى نابودى بتهايتان مى‏کشم!»﴿57﴾

فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ﴿58﴾
سرانجام (با استفاده از يک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد؛ شايد سراغ او بيايند (و او حقايق را بازگو کند)!﴿58﴾

قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴿59﴾
(هنگامى که منظره بتها را ديدند،) گفتند: «هر کس با خدايان ما چنين کرده، قطعاً از ستمگران است (و بايد کيفر سخت ببيند)!»﴿59﴾

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ﴿60﴾
(گروهى) گفتند: «شنيديم نوجوانى از (مخالفت با) بتها سخن مى‏گفت که او را ابراهيم مى‏گويند.»﴿60﴾

قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ﴿61﴾
(جمعيّت) گفتند: «او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، تا گواهى دهند!»﴿61﴾

قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ﴿62﴾
(هنگامى که ابراهيم را حاضر کردند،) گفتند: «تو اين کار را با خدايان ما کرده‏اى، اى ابراهيم؟!»﴿62﴾

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ﴿63﴾
گفت: «بلکه اين کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسيد اگر سخن مى‏گويند!»﴿63﴾

فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ﴿64﴾
آنها به وجدان خويش بازگشتند؛ و (به خود) گفتند: «حقّا که شما ستمگريد!»﴿64﴾

ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنطِقُونَ﴿65﴾
سپس بر سرهايشان واژگونه شدند؛ (و حکم وجدان را بکلّى فراموش کردند و گفتند:) تو مى‏دانى که اينها سخن نمى‏گويند!﴿65﴾

قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ﴿66﴾
(ابراهيم) گفت: «آيا جز خدا چيزى را مى‏پرستيد که نه کمترين سودى براى شما دارد، و نه زيانى به شما مى‏رساند! (نه اميدى به سودشان داريد، و نه ترسى از زيانشان!)﴿66﴾

أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴿67﴾
اف بر شما و بر آنچه جز خدا مى‏پرستيد! آيا انديشه نمى‏کنيد (و عقل نداريد)؟!﴿67﴾

قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ﴿68﴾
گفتند: «او را بسوزانيد و خدايان خود را يارى کنيد، اگر کارى از شما ساخته است!»﴿68﴾

قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ﴿69﴾
(سرانجام او را به آتش افکندند؛ ولى ما) گفتيم: «اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش!»﴿69﴾

وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ﴿70﴾
آنها مى‏خواستند ابراهيم را با اين نقشه نابود کنند؛ ولى ما آنها را زيانکارترين مردم قرار داديم!﴿70﴾

وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ﴿71﴾
و او و لوط را به سرزمين (شام) -که آن را براى همه جهانيان پربرکت ساختيم- نجات داديم!﴿71﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ﴿72﴾
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وى بخشيديم؛ و همه آنان را مردانى صالح قرار داديم!﴿72﴾

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴿73﴾
و آنان را پيشوايانى قرار داديم که به فرمان ما، (مردم را) هدايت مى‏کردند؛ و انجام کارهاى نيک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کرديم؛ و تنها ما را عبادت مى‏کردند.﴿73﴾

وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ﴿74﴾
و لوط را (به ياد آور) که به او حکومت و علم داديم؛ و از شهرى که اعمال زشت و کثيف انجام مى‏دادند، رهايى بخشيديم؛ چرا که آنها مردم بد و فاسقى بودند!﴿74﴾

وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ﴿75﴾
و او را در رحمت خود داخل کرديم؛ و او از صالحان بود.﴿75﴾

وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴿76﴾
و نوح را (به ياد آور) هنگامى که پيش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب کرديم؛ و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم؛﴿76﴾

وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ﴿77﴾
و او را در برابر جمعيّتى که آيات ما را تکذيب کرده بودند يارى داديم؛ چرا که قوم بدى بودند؛ از اين رو همه آنها را غرق کرديم!﴿77﴾

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ﴿78﴾
و داوود و سليمان را (به خاطر بياور) هنگامى که درباره کشتزارى که گوسفندان بى شبان قوم، شبانگاه در آن چريده (و آن را تباه کرده) بودند، داورى مى‏کردند؛ و ما بر حکم آنان شاهد بوديم.﴿78﴾

فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ﴿79﴾
ما (حکم واقعى) آن را به سليمان فهمانديم؛ و به هر يک از آنان (شايستگى) داورى، و علم فراوانى داديم؛ و کوه‏ها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختيم، که (همراه او) تسبيح (خدا) مى‏گفتند؛ و ما اين کار را انجام داديم!﴿79﴾

وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ﴿80﴾
و ساختن زره را بخاطر شما به او تعليم داديم، تا شما را در جنگهايتان حفظ کند؛ آيا شکرگزار (اين نعمتهاى خدا) هستيد؟﴿80﴾

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ﴿81﴾
و تندباد را مسخّر سليمان ساختيم، که بفرمان او بسوى سرزمينى که آن را پربرکت کرده بوديم جريان مى‏يافت؛ و ما از همه چيز آگاه بوده‏ايم.﴿81﴾

وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ﴿82﴾
و گروهى از شياطين (را نيز مسخّر او قرار داديم، که در دريا) برايش غوّاصى مى‏کردند؛ و کارهايى غير از اين (نيز) براى او انجام مى‏دادند؛ و ما آنها را (از سرکشى) حفظ مى‏کرديم!﴿82﴾

وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴿83﴾
و ايّوب را (به ياد آور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالى و مشکلات به من روى آورده؛ و تو مهربانترين مهربانانى!»﴿83﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ﴿84﴾
ما دعاى او را مستجاب کرديم؛ و ناراحتيهايى را که داشت برطرف ساختيم؛ و خاندانش را به او بازگردانديم؛ و همانندشان را بر آنها افزوديم؛ تا رحمتى از سوى ما و تذکّرى براى عبادت‏کنندگان باشد.﴿84﴾

وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ﴿85﴾
و اسماعيل و ادريس و ذاالکفل را (به ياد آور) که همه از صابران بودند.﴿85﴾

وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ﴿86﴾
و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختيم؛ چرا که آنها از صالحان بودند.﴿86﴾

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴿87﴾
و ذاالنون [= يونس‏] را (به ياد آور) در آن هنگام که خشمگين (از ميان قوم خود) رفت؛ و چنين مى‏پنداشت که ما بر او تنگ نخواهيم گرفت؛ (امّا موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودى نيست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم!»﴿87﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ﴿88﴾
ما دعاى او را به اجابت رسانديم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مى‏دهيم!﴿88﴾

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ﴿89﴾
و زکريا را (به ياد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا کن)؛ و تو بهترين وارثانى!»﴿89﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ﴿90﴾
ما هم دعاى او را پذيرفتيم، و يحيى را به او بخشيديم؛ و همسرش را (که نازا بود) برايش آماده (باردارى) کرديم؛ چرا که آنان (خاندانى بودند که) همواره در کارهاى خير بسرعت اقدام مى‏کردند؛ و در حال بيم و اميد ما را مى‏خواندند؛ و پيوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند.﴿90﴾

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ﴿91﴾
و به ياد آور زنى را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دميديم؛ و او و فرزندش [= مسيح‏] را نشانه بزرگى براى جهانيان قرار داديم!﴿91﴾