بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم﴿1﴾
الم (بزرگ است خداوندى که اين کتاب عظيم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).﴿1﴾
ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴿2﴾
آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است.﴿2﴾
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴿3﴾
(پرهيزکاران) کسانى هستند که به غيب [=آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان مىآورند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهايم، انفاق مىکنند.﴿3﴾
والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴿4﴾
و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين) نازل گرديده، ايمان مىآورند؛ و به رستاخيز يقين دارند.﴿4﴾
أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴿5﴾
آنان بر طريق هدايت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.﴿5﴾
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ﴿6﴾
کسانى که کافر شدند، براى آنان تفاوت نمىکند که آنان را (از عذاب الهى) بترسانى يا نترسانى؛ ايمان نخواهند آورد.﴿6﴾
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ﴿7﴾
خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهايشان پردهاى افکنده شده؛ و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست.﴿7﴾
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ﴿8﴾
گروهى از مردم کسانى هستند که مىگويند: «به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهايم.» در حالى که ايمان ندارند.﴿8﴾
يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ﴿9﴾
مىخواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند؛ در حالى که جز خودشان را فريب نمىدهند؛ (اما) نمىفهمند.﴿9﴾
فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ﴿10﴾
در دلهاى آنان يک نوع بيمارى است؛ خداوند بر بيمارى آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهايى که ميگفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست.﴿10﴾
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ﴿11﴾
و هنگامى که به آنان گفته شود: «در زمين فساد نکنيد» مىگويند: «ما فقط اصلاحکنندهايم»!﴿11﴾
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ﴿12﴾
آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند.﴿12﴾
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ﴿13﴾
و هنگامى که به آنان گفته شود: «همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد!» مىگويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند!﴿13﴾
وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ﴿14﴾
و هنگامى که افراد باايمان را ملاقات مىکنند، و مىگويند: «ما ايمان آوردهايم!» (ولى) هنگامى که با شيطانهاى خود خلوت مىکنند، مىگويند: «ما با شمائيم! ما فقط (آنها را) مسخره مىکنيم!»﴿14﴾
اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴿15﴾
خداوند آنان را استهزا مىکند؛ و آنها را در طغيانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند.﴿15﴾
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ﴿16﴾
آنان کسانى هستند که «هدايت» را به «گمراهى» فروختهاند؛ و (اين) تجارت آنها سودى نداده؛ و هدايت نيافتهاند.﴿16﴾
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ﴿17﴾
آنان [= منافقان] همانند کسى هستند که آتشى افروخته (تا در بيابان تاريک، راه خود را پيدا کند)، ولى هنگامى که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مىفرستد و) آن را خاموش مىکند؛ و در تاريکيهاى وحشتناکى که چشم کار نمىکند، آنها را رها مىسازد.﴿17﴾
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ﴿18﴾
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمىگردند!﴿18﴾
أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ﴿19﴾
يا همچون بارانى از آسمان، که در شب تاريک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مىگذارند؛ تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).﴿19﴾
يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿20﴾
(روشنائى خيره کننده) برق، نزديک است چشمانشان را بربايد. هر زمان که (برق جستن مىکند، و صفحه بيابان را) براى آنها روشن مىسازد، (چند گامى) در پرتو آن راه مىروند؛ و چون خاموش مىشود، توقف مىکنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مىبرد؛ چرا که خداوند بر هر چيز تواناست.﴿20﴾
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴿21﴾
اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنيد؛ آن کس که شما، و کسانى را که پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزکار شويد.﴿21﴾
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴿22﴾
آن کس که زمين را بستر شما، و آسمان [= جو زمين] را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و به وسيله آن، ميوهها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد. بنابر اين، براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى که مىدانيد (هيچ يک از آنها، نه شما را آفريدهاند، و نه شما را روزى مىدهند).﴿22﴾
وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴿23﴾
و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پيامبر] نازل کردهايم شک و ترديد داريد ،( دست کم) يک سوره همانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را – غير خدا – براى اين کار، فرا خوانيد اگر راست مىگوييد!﴿23﴾
فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ﴿24﴾
پس اگر چنين نکنيد – که هرگز نخواهيد کرد – از آتشى بترسيد که هيزم آن، بدنهاى مردم (گنهکار) و سنگها [= بتها] است، و براى کافران، آماده شده است!﴿24﴾
وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴿25﴾
به کسانى که ايمان آورده، و کارهاى شايسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهايى از بهشت براى آنهاست که نهرها از زير درختانش جاريست. هر زمان که ميوهاى از آن، به آنان داده شود، مىگويند: «اين همان است که قبلا به ما روزى داده شده بود.(ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)» و ميوههايى که براى آنها آورده مىشود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يکسانند. و براى آنان همسرانى پاک و پاکيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.﴿25﴾
إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ﴿26﴾
خداوند از اين که (به موجودات ظاهرا کوچکى مانند) پشه، و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمىکند. (در اين ميان) آنان که ايمان آوردهاند، مىدانند که آن، حقيقتى است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پيمودهاند، (اين موضوع را بهانه کرده) مىگويند: «منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زيادى را با آن گمراه، و گروه بسيارى را هدايت مىکند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد!﴿26﴾
الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴿27﴾
فاسقان کسانى هستند که پيمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، ميشکنند؛ و پيوندهايى را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمين فساد ميکنند؛ اينها زيانکارانند.﴿27﴾
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴿28﴾
چگونه به خداوند کافر مىشويد؟! در حالى که شما مردگان (و اجسام بىروحى) بوديد ، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را مىميراند؛ و بار ديگر شما را زنده مىکند؛ سپس به سوى او بازگردانده مىشويد.(بنابر اين، نه حيات و زندگى شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه داريد از خداست).﴿28﴾
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴿29﴾
او خدايى است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چيز آگاه است.﴿29﴾
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴿30﴾
(به خاطر بياور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى [= نمايندهاى] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آيا کسى را در آن قرار مىدهى که فساد و خونريزى کند؟! (زيرا موجودات زمينى ديگر، که قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مىآوريم، و تو را تقديس مىکنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقى را مىدانم که شما نمىدانيد.»﴿30﴾
وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴿31﴾
سپس علم اسماء [= علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!»﴿31﴾
قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ﴿32﴾
فرشتگان عرض کردند: «منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم دادهاى، نمىدانيم؛ تو دانا و حکيمى.»﴿32﴾
قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴿33﴾
فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) اين موجودات آگاه کن.» هنگامى که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آيا به شما نگفتم که من، غيب آسمانها و زمين را ميدانم؟! و نيز ميدانم آنچه را شما آشکار ميکنيد، و آنچه را پنهان ميداشتيد!»﴿33﴾
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴿34﴾
و (ياد کن) هنگامى را که به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع کنيد!» همگى سجده کردند؛ جز ابليس که سر باز زد، و تکبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تکبرش) از کافران شد.﴿34﴾
وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ﴿35﴾
و گفتيم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مىخواهيد، گوارا بخوريد؛ (اما) نزديک اين درخت نشويد؛ که از ستمگران خواهيد شد.﴿35﴾
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ﴿36﴾
پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون کرد. و (در اين هنگام) به آنها گفتيم: «همگى (به زمين) فرود آييد! در حالى که بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود. و براى شما در زمين، تا مدت معينى قرارگاه و وسيله بهره بردارى خواهد بود.»﴿36﴾
فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴿37﴾
سپس آدم از پروردگارش کلماتى دريافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت؛ چرا که خداوند توبهپذير و مهربان است.﴿37﴾
قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴿38﴾
گفتيم: «همگى از آن، فرود آييد! هرگاه هدايتى از طرف من براى شما آمد، کسانى که از آن پيروى کنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين شوند.»﴿38﴾
وَالَّذِينَ كَفَرواْ وَكَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴿39﴾
و کسانى که کافر شدند، و آيات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و هميشه در آن خواهند بود.﴿39﴾
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ﴿40﴾
اى فرزندان اسرائيل! نعمتهايى را که به شما ارزانى داشتم به ياد آوريد! و به پيمانى که با من بستهايد وفا کنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا کنم.( و در راه انجام وظيفه، و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد!﴿40﴾
وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ﴿41﴾
و به آنچه نازل کردهام [= قرآن] ايمان بياوريد! که نشانههاى آن، با آنچه در کتابهاى شماست، مطابقت دارد؛ و نخستين کافر به آن نباشيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! (و به خاطر درآمد مختصرى، نشانههاى قرآن و پيامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنيد!) و تنها از من (و مخالفت دستورهايم) بترسيد (نه از مردم)!﴿41﴾
وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴿42﴾
و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينکه مىدانيد کتمان نکنيد!﴿42﴾
وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ﴿43﴾
و نماز را بپا داريد، و زکات را بپردازيد، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنيد (و نماز را با جماعت بگزاريد)!﴿43﴾
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴿44﴾
آيا مردم را به نيکى (و ايمان به پيامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مىکنيد، اما خودتان را فراموش مىنماييد؛ با اينکه شما کتاب (آسمانى) را مىخوانيد! آيا نمىانديشيد؟!﴿44﴾
وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ﴿45﴾
از صبر و نماز يارى جوئيد؛ (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار ، نيرو بگيريد؛) و اين کار، جز براى خاشعان، گران است.﴿45﴾
الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴿46﴾
آنها کسانى هستند که مىدانند ديدارکننده پروردگار خويشند، و به سوى او بازمىگردند.﴿46﴾
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ﴿47﴾
اى بنى اسرائيل! نعمتهايى را که به شما ارزانى داشتم به خاطر بياوريد؛ و (نيز به ياد آوريد که) من، شما را بر جهانيان، برترى بخشيدم.﴿47﴾
وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ﴿48﴾
و از آن روز بترسيد که کسى مجازات ديگرى را نمىپذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مىشود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه يارى مىشوند.﴿48﴾
وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ﴿49﴾
و (نيز به ياد آوريد) آن زمان که شما را از چنگال فرعونيان رهايى بخشيديم؛ که همواره شما را به بدترين صورت آزار مىدادند: پسران شما را سر مىبريدند؛ و زنان شما را (براى کنيزى) زنده نگه مىداشتند. و در اينها، آزمايش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود.﴿49﴾
وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ﴿50﴾
و (به خاطر بياوريد) هنگامى را که دريا را براى شما شکافتيم؛ و شما را نجات داديم؛ و فرعونيان را غرق ساختيم؛ در حالى که شما تماشا مىکرديد.﴿50﴾
وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ﴿51﴾
و (به ياد آوريد) هنگامى را که با موسى چهل شب وعده گذارديم؛ (و او، براى گرفتن فرمانهاى الهى، به ميعادگاه آمد؛) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نموديد؛ در حالى که ستمکار بوديد.﴿51﴾
ثُمَّ عَفَوْنَا عَنكُمِ مِّن بَعْدِ ذَلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴿52﴾
سپس شما را بعد از آن بخشيديم؛ شايد شکر (اين نعمت را) بجا آوريد.﴿52﴾
وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴿53﴾
و (نيز به خاطر آوريد) هنگامى را که به موسى، کتاب و وسيله تشخيص (حق از باطل) را داديم؛ تا هدايت شويد.﴿53﴾
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴿54﴾
و زمانى را که موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم کرديد! پس توبه کنيد؛ و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [=يکديگر را] به قتل برسانيد! اين کار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت؛ زيرا که او توبهپذير و رحيم است.﴿54﴾
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ﴿55﴾
و (نيز به ياد آوريد) هنگامى را که گفتيد: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد؛ مگر اينکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببينيم!» پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالى که تماشا مىکرديد.﴿55﴾
ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴿56﴾
سپس شما را پس از مرگتان، حيات بخشيديم؛ شايد شکر (نعمت او را) بجا آوريد.﴿56﴾
وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴿57﴾
و ابر را بر شما سايبان قرار داديم؛ و «من» [= شيره مخصوص و لذيذ درختان ] و «سلوى» [= مرغان مخصوص شبيه کبوتر] را بر شما فرستاديم؛ (و گفتيم:) «از نعمتهاى پاکيزهاى که به شما روزى دادهايم بخوريد!» (ولى شما کفران کرديد!) آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم مىنمودند.﴿57﴾
وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ﴿58﴾
و (به خاطر بياوريد) زمانى را که گفتيم: «در اين شهر [= بيت المقدس] وارد شويد! و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه مىخواهيد بخوريد! و از در (معبد بيت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گرديد! و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز!» تا خطاهاى شما را ببخشيم؛ و به نيکوکاران پاداش بيشترى خواهيم داد.»﴿58﴾
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ﴿59﴾
اما افراد ستمگر، اين سخن را که به آنها گفته شده بود، تغيير دادند؛ (و به جاى آن، جمله استهزاآميزى گفتند؛) لذا بر ستمگران، در برابر اين نافرمانى ، عذابى از آسمان فرستاديم.﴿59﴾
وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴿60﴾
و (به ياد آوريد) زمانى را که موسى براى قوم خويش، آب طلبيد، به او دستور داديم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد؛ آنگونه که هر يک (از طوايف دوازدهگانه بنى اسرائيل)، چشمه مخصوص خود را مىشناختند! (و گفتيم:) «از روزيهاى الهى بخوريد و بياشاميد! و در زمين فساد نکنيد!»﴿60﴾
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ﴿61﴾
و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را که گفتيد: «اى موسى! هرگز حاضر نيستيم به يک نوع غذا اکتفا کنيم! از خداى خود بخواه که از آنچه زمين مىروياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما فراهم سازد.» موسى گفت: «آيا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مىکنيد؟! (اکنون که چنين است، بکوشيد از اين بيابان) در شهرى فرود آئيد؛ زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براى شما هست.» و (مهر) ذلت و نياز، بر پيشانى آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائى شدند ؛ چرا که آنان نسبت به آيات الهى، کفر مىورزيدند؛ و پيامبران را به ناحق مىکشتند. اينها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.﴿61﴾
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴿62﴾
کسانى که (به پيامبر اسلام) ايمان آوردهاند، و کسانى که به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [= پيروان يحيى] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هيچگونه ترس و اندوهى براى آنها نيست. (هر کدام از پيروان اديان الهى، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل کردهاند، مأجور و رستگارند.)﴿62﴾
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴿63﴾
و (به ياد آوريد) زمانى را که از شما پيمان گرفتيم؛ و کوه طور را بالاى سر شما قرار داديم؛ (و به شما گفتيم:) «آنچه را (از آيات و دستورهاى خداوند) به شما دادهايم، با قدرت بگيريد؛ و آنچه را در آن است به ياد داشته باشيد (و به آن عمل کنيد)؛ شايد پرهيزکار شويد!»﴿63﴾
ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ﴿64﴾
سپس شما پس از اين، روگردان شديد؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زيانکاران بوديد.﴿64﴾
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴿65﴾
به طور قطع از حال کسانى از شما، که در روز شنبه نافرمانى و گناه کردند، آگاه شدهايد! ما به آنها گفتيم: «به صورت بوزينههايى طردشده درآييد!»﴿65﴾
فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ﴿66﴾
ما اين کيفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسلهاى بعد از آنان، و پند و اندرزى براى پرهيزکاران قرار داديم.﴿66﴾
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴿67﴾
و (به ياد آوريد) هنگامى را که موسى به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور مىدهد مادهگاوى را ذبح کنيد (و قطعهاى از بدن آن را به مقتولى که قاتل او شناخته نشده بزنيد، تا زنده شود و قاتل خويش را معرفى کند؛ و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آيا ما را مسخره مىکنى؟» (موسى) گفت: «به خدا پناه مىبرم از اينکه از جاهلان باشم!»﴿67﴾
قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرونَ﴿68﴾
گفتند: «(پس) از خداى خود بخواه که براى ما روشن کند اين مادهگاو چگونه مادهگاوى باشد؟» گفت: خداوند مىفرمايد: «مادهگاوى است که نه پير و از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان؛ بلکه ميان اين دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهيد.»﴿68﴾
قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ﴿69﴾
گفتند: «از پروردگار خود بخواه که براى ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند مىگويد: «گاوى باشد زرد يکدست، که رنگ آن، بينندگان را شاد و مسرور سازد.»﴿69﴾
قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ البَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّآ إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ﴿70﴾
گفتند: «از خدايت بخواه براى ما روشن کند که چگونه گاوى بايد باشد؟ زيرا اين گاو براى ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد!»﴿70﴾
قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ ل