ممعنی بده – فرهنگ عمیدپیام غلامرضایی9 ماه قبلبدون دیدگاهمعنی بده در فرهنگ عمیدخشکهپلاو: پرستنده باشم به آتشکده / نسازم خورش جز ز شیر و بده (فردوسی: لغتنامه: بده).اشتراک گذارینوشته قبلمعنی اشتهاردی – فرهنگ عمیدآیتم بعدیمعنی آژینه – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.