معنی بندنده در فرهنگ عمید
کسی که چیزی را میبندد: گفت که دیوانه نهای، لایق این خانه نهای / رفتم و دیوانه شدم سلسلهبندنده شدم (مولوی۲: ۵۴۰).
کسی که چیزی را میبندد: گفت که دیوانه نهای، لایق این خانه نهای / رفتم و دیوانه شدم سلسلهبندنده شدم (مولوی۲: ۵۴۰).