متن و ترجمه سوره طه | سوره 20 | تعداد آیه : 135

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

طه﴿1﴾
طه‏﴿1﴾

مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى﴿2﴾
ما قرآن را بر تو نازل نکرديم که خود را به زحمت بيفکنى!﴿2﴾

إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى﴿3﴾
آن را فقط براى يادآورى کسانى که (از خدا) مى‏ترسند نازل ساختيم.﴿3﴾

تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى﴿4﴾
(اين قرآن) از سوى کسى نازل شده که زمين و آسمانهاى بلند را آفريده است.﴿4﴾

الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴿5﴾
همان بخشنده‏اى که بر عرش مسلّط است.﴿5﴾

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى﴿6﴾
از آن اوست آنچه در آسمانها، و آنچه در زمين، و آنچه ميان آن دو، و آنچه در زير خاک (پنهان) است!﴿6﴾

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى﴿7﴾
اگر سخن آشکارا بگويى (يا مخفى کنى)، او اسرار -و حتى پنهان‏تر از آن- را نيز مى‏داند!﴿7﴾

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى﴿8﴾
او خداوندى است که معبودى جز او نيست؛ و نامهاى نيکوتر از آن اوست!﴿8﴾

وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى﴿9﴾
و آيا خبر موسى به تو رسيده است؟﴿9﴾

إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى﴿10﴾
هنگامى که (از دور) آتشى مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: «(اندکى) درنگ کنيد که من آتشى ديدم! شايد شعله‏اى از آن براى شما بياورم؛ يا بوسيله اين آتش راه را پيدا کنم!»﴿10﴾

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى﴿11﴾
هنگامى که نزد آتش آمد، ندا داده شد که: «اى موسى!﴿11﴾

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى﴿12﴾
من پروردگار توام! کفشهايت را بيرون آر، که تو در سرزمين مقدّس «طوى» هستى!﴿12﴾

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى﴿13﴾
و من تو را (براى مقام رسالت) برگزيدم؛ اکنون به آنچه بر تو وحى مى‏شود، گوش فراده!﴿13﴾

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي﴿14﴾
من «اللّه» هستم؛ معبودى جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را براى ياد من بپادار!﴿14﴾

إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى﴿15﴾
بطور قطع رستاخيز خواهد آمد! مى‏خواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعى و کوشش خود، جزا داده شود!﴿15﴾

فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى﴿16﴾
پس مبادا کسى که به آن ايمان ندارد و از هوسهاى خويش پيروى مى‏کند، تو را از آن بازدارد؛ که هلاک خواهى شد!﴿16﴾

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى﴿17﴾
و آن چيست در دست راست تو، اى موسى؟!﴿17﴾

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى﴿18﴾
گفت: «اين عصاى من است؛ بر آن تکيه مى‏کنم، برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرومى‏ريزم؛ و مرا با آن کارها و نيازهاى ديگرى است.﴿18﴾

قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى﴿19﴾
گفت: «اى موسى! آن را بيفکن.»﴿19﴾

فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى﴿20﴾
پس موسى آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهايى شد که به هر سو مى‏شتافت.﴿20﴾

قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى﴿21﴾
گفت: «آن را بگير و نترس، ما آن را به صورت اولش بازمى‏گردانيم.﴿21﴾

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى﴿22﴾
و دستت را به گريبانت ببر، تا سفيد و بى‏عيب بيرون آيد؛ اين نشانه ديگرى (از سوى خداوند) است.﴿22﴾

لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى﴿23﴾
تا از نشانه‏هاى بزرگ خويش به تو نشان دهيم.﴿23﴾

اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى﴿24﴾
اينک به سوى فرعون برو، که او طغيان کرده است.»﴿24﴾

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴿25﴾
(موسى) گفت: «پروردگارا! سينه‏ام را گشاده کن؛﴿25﴾

وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي﴿26﴾
و کارم را برايم آسان گردان!﴿26﴾

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي﴿27﴾
و گره از زبانم بگشاى؛﴿27﴾

يَفْقَهُوا قَوْلِي﴿28﴾
تا سخنان مرا بفهمند!﴿28﴾

وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي﴿29﴾
و وزيرى از خاندانم براى من قرار ده…﴿29﴾

هَارُونَ أَخِي﴿30﴾
برادرم هارون را!﴿30﴾

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي﴿31﴾
با او پشتم را محکم کن؛﴿31﴾

وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي﴿32﴾
و او را در کارم شريک ساز؛﴿32﴾

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا﴿33﴾
تا تو را بسيار تسبيح گوييم؛﴿33﴾

وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا﴿34﴾
و تو را بسيار ياد کنيم؛﴿34﴾

إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا﴿35﴾
چرا که تو هميشه از حال ما آگاه بوده‏اى!»﴿35﴾

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى﴿36﴾
فرمود: «اى موسى! آنچه را خواستى به تو داده شد!﴿36﴾

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى﴿37﴾
و ما بار ديگر تو را مشمول نعمت خود ساختيم…﴿37﴾

إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى﴿38﴾
آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کرديم…﴿38﴾

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي﴿39﴾
که: «او را در صندوقى بيفکن، و آن صندوق را به دريا بينداز، تا دريا آن را به ساحل افکند؛ و دشمن من و دشمن او، آن را برگيرد!» و من محبّتى از خودم بر تو افکندم، تا در برابر ديدگان [= علم‏] من، ساخته شوى (و پرورش يابى)!﴿39﴾

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى﴿40﴾
در آن هنگام که خواهرت (در نزديکى کاخ فرعون) راه مى‏رفت و مى‏گفت: «آيا کسى را به شما نشان دهم که اين نوزاد را کفالت مى‏کند (و دايه خوبى براى او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگردانديم، تا چشمش به تو روشن شود؛ و غمگين نگردد! و تو يکى (از فرعونيان) را کشتى؛ اما ما تو را از اندوه نجات داديم! و بارها تو را آزموديم! پس از آن، ساليانى در ميان مردم «مدين» توقف نمودى؛ سپس در زمان مقدّر (براى فرمان رسالت) به اين جا آمدى، اى موسى!﴿40﴾

وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي﴿41﴾
و من تو را براى خودم ساختم (و پرورش دادم)!﴿41﴾

اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي﴿42﴾
(اکنون) تو و برادرت با آيات من برويد، و در ياد من کوتاهى نکنيد!﴿42﴾

اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى﴿43﴾
بسوى فرعون برويد؛ که طغيان کرده است!﴿43﴾

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى﴿44﴾
اما بنرمى با او سخن بگوييد؛ شايد متذکّر شود، يا (از خدا) بترسد!﴿44﴾

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى﴿45﴾
(موسى و هارون) گفتند: «پروردگارا! از اين مى‏ترسيم که بر ما پيشى گيرد (و قبل از بيان حق، ما را آزار دهد)؛ يا طغيان کند (و نپذيرد)!»﴿45﴾

قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى﴿46﴾
فرمود: «نترسيد! من با شما هستم؛ (همه چيز را) مى‏شنوم و مى‏بينم!﴿46﴾

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى﴿47﴾
به سراغ او برويد و بگوييد: «ما فرستادگان پروردگار توئيم! بنى اسرائيل را با ما بفرست؛ و آنان را شکنجه و آزار مکن! ما نشانه روشنى از سوى پروردگارت براى تو آورده‏ايم! و درود بر آن کس باد که از هدايت پيروى مى‏کند!﴿47﴾

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى﴿48﴾
به ما وحى شده که عذاب بر کسى است که (آيات الهى را) تکذيب کند و سرپيچى نمايد!»﴿48﴾

قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى﴿49﴾
(فرعون) گفت: «پروردگار شما کيست، اى موسى؟!»﴿49﴾

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴿50﴾
گفت: «پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده؛ سپس هدايت کرده است!»﴿50﴾

قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى﴿51﴾
گفت: «پس تکليف نسلهاى گذشته (که به اينها ايمان نداشتند) چه خواهد شد؟!»﴿51﴾

قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى﴿52﴾
گفت: «آگاهى مربوط به آنها، نزد پروردگارم در کتابى ثبت است؛ پروردگارم هرگز گمراه نمى‏شود، و فراموش نمى‏کند (و آنچه شايسته آنهاست به ايشان مى‏دهد)!﴿52﴾

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى﴿53﴾
همان خداوندى که زمين را براى شما محل آسايش قرار داد؛ و راه‏هايى در آن ايجاد کرد؛ و از آسمان، آبى فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گياهان را (از خاک تيره) برآورديم.﴿53﴾

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى﴿54﴾
هم خودتان بخوريد؛ و هم چهارپايانتان را در آن به چرا بريد! مسلّماً در اينها نشانه‏هاى روشنى براى خردمندان است!﴿54﴾

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى﴿55﴾
ما شما را از آن [= زمين‏] آفريديم؛ و در آن بازمى‏گردانيم؛ و بار ديگر (در قيامت) شما را از آن بيرون مى‏آوريم!﴿55﴾

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى﴿56﴾
ما همه آيات خود را به او نشان داديم؛ اما او تکذيب کرد و سرباز زد!﴿56﴾

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى﴿57﴾
گفت: «اى موسى! آيا آمده‏اى که با سحر خود، ما را از سرزمينمان بيرون کنى؟!﴿57﴾

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى﴿58﴾
قطعاً ما هم سحرى همانند آن براى تو خواهيم آورد! هم اکنون (تاريخش را تعيين کن، و) موعدى ميان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن تخلّف نکنيم؛ آن هم در مکانى که نسبت به همه يکسان باشد!»﴿58﴾

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى﴿59﴾
گفت: «ميعاد ما و شما روز زينت [= روز عيد] است؛ به شرط اينکه همه مردم ، هنگامى که روز، بالا مى‏آيد، جمع شوند!»﴿59﴾

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى﴿60﴾
فرعون آن مجلس را ترک گفت؛ و تمام مکر و فريب خود را جمع کرد؛ و سپس همه را (در روز موعود) آورد.﴿60﴾

قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى﴿61﴾
موسى به آنان گفت: «واى بر شما! دروغ بر خدا نبنديد، که شما را با عذابى نابود مى‏سازد! و هر کس که (بر خدا) دروغ ببندد، نوميد (و شکست خورده) مى‏شود!»﴿61﴾

فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى﴿62﴾
آنها در ميان خود، در مورد ادامه راهشان به نزاع برخاستند؛ و مخفيانه و درگوشى با هم سخن گفتند.﴿62﴾

قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى﴿63﴾
گفتند: «اين دو (نفر) مسلّماً ساحرند! مى‏خواهند با سحرشان شما را از سرزمينتان بيرون کنند و راه و رسم نمونه شما را از بين ببرند!﴿63﴾

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى﴿64﴾
اکنون که چنين است، تمام نيرو و نقشه خود را جمع کنيد، و در يک صف (به ميدان مبارزه) بياييد؛ امروز رستگارى از آن کسى است که برترى خود را اثبات کند!﴿64﴾

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى﴿65﴾
(ساحران) گفتند: «اى موسى! آيا تو اول (عصاى خود را) مى‏افکنى، يا ما کسانى باشيم که اول بيفکنيم؟!»﴿65﴾

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى﴿66﴾
گفت: «شما اول بيفکنيد!» در اين هنگام طنابها و عصاهاى آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر مى‏رسيد که حرکت مى‏کند!﴿66﴾

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى﴿67﴾
موسى ترس خفيفى در دل احساس کرد (مبادا مردم گمراه شوند)!﴿67﴾

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى﴿68﴾
گفتيم: «نترس! تو مسلّماً (پيروز و) برترى!﴿68﴾

وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى﴿69﴾
و آنچه را در دست راست دارى بيفکن، تمام آنچه را ساخته‏اند مى‏بلعد! آنچه ساخته‏اند تنها مکر ساحر است؛ و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد!»﴿69﴾

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى﴿70﴾
(موسى عصاى خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعيد.) ساحران همگى به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم!»﴿70﴾

قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى﴿71﴾
(فرعون) گفت: «آيا پيش از آنکه به شما اذن دهم به او ايمان آورديد؟! مسلّماً او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به يقين دستها و پاهايتان را بطور مخالف قطع مى‏کنم؛ و شما را از تنه‏هاى نخل به دار مى‏آويزم؛ و خواهيد دانست مجازات کدام يک از ما دردناکتر و پايدارتر است!»﴿71﴾

قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا﴿72﴾
گفتند: «سوگند به آن کسى که ما را آفريده، هرگز تو را بر دلايل روشنى که براى ما آمده، مقدّم نخواهيم داشت! هر حکمى مى‏خواهى بکن؛ تو تنها در اين زندگى دنيا مى‏توانى حکم کنى!﴿72﴾

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى﴿73﴾
ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحميل کردى ببخشايد؛ و خدا بهتر و پايدارتر است!»﴿73﴾

إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيى﴿74﴾
هر کس در محضر پروردگارش خطاکار حاضر شود، آتش دوزخ براى اوست؛ در آن جا، نه مى‏ميرد و نه زندگى مى‏کند!﴿74﴾

وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى﴿75﴾
و هر کس با ايمان نزد او آيد، و اعمال صالح انجام داده باشد، چنين کسانى درجات عالى دارند…﴿75﴾

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّى﴿76﴾
باغهاى جاويدان بهشت، که نهرها از زير درختانش جارى است، در حالى که هميشه در آن خواهند بود؛ اين است پاداش کسى که خود را پاک نمايد!﴿76﴾

وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى﴿77﴾
ما به موسى وحى فرستاديم که: «شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر؛ و براى آنها راهى خشک در دريا بگشا؛ که نه از تعقيب (فرعونيان) خواهى ترسيد، و نه از غرق شدن در دريا!»﴿77﴾

فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ﴿78﴾
(به اين ترتيب) فرعون با لشکريانش آنها را دنبال کردند؛ و دريا آنان را (در ميان امواج خروشان خود) بطور کامل پوشانيد!﴿78﴾

وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى﴿79﴾
فرعون قوم خود را گمراه ساخت؛ و هرگز هدايت نکرد!﴿79﴾

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى﴿80﴾
اى بنى اسرائيل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات داديم؛ و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذارديم؛ و «منّ» و «سلوى» بر شما نازل کرديم!﴿80﴾

كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى﴿81﴾
بخوريد از روزيهاى پاکيزه‏اى که به شما داده‏ايم؛ و در آن طغيان نکنيد، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوب مى‏کند!﴿81﴾

وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى﴿82﴾
و من هر که را توبه کند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مى‏آمرزم!﴿82﴾

وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى﴿83﴾
اى موسى! چه چيز سبب شد که از قومت پيشى گيرى، و (براى آمدن به کوه طور)عجله کنى؟!﴿83﴾

قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى﴿84﴾
عرض کرد: «پروردگارا! آنان در پى منند؛ و من به سوى تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوى!»﴿84﴾

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ﴿85﴾
فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت!»﴿85﴾

فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي﴿86﴾
موسى خشمگين و اندوهناک به سوى قوم خود بازگشت و گفت: «اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيکويى به شما نداد؟! آيا مدّت جدايى من از شما به طول انجاميد، يا مى‏خواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کرديد؟!»﴿86﴾

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ﴿87﴾
گفتند: «ما به ميل و اراده خود از وعده تو تخلّف نکرديم؛ بلکه مقدارى از زيورهاى قوم را که با خود داشتيم افکنديم!» و سامرى اينچنين القا کرد…﴿87﴾

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ﴿88﴾
و براى آنان مجسّمه گوساله‏اى که صدايى همچون صداى گوساله (واقعى) داشت پديد آورد؛ و (به يکديگر) گفتند: «اين خداى شما، و خداى موسى است!» و او فراموش کرد (پيمانى را که با خدا بسته بود)!﴿88﴾

أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا﴿89﴾
آيا نمى‏بينند که (اين گوساله) هيچ پاسخى به آنان نمى‏دهد، و مالک هيچ گونه سود و زيانى براى آنها نيست؟!﴿89﴾

وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي﴿90﴾
و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: «اى قوم من! شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفته‏ايد! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پيروى کنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد!»﴿90﴾

قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى﴿91﴾
ولى آنها گفتند: «ما همچنان گرد آن مى‏گرديم (و به پرستش گوساله ادامه مى‏دهيم) تا موسى به سوى ما بازگردد!»﴿91﴾

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا﴿92﴾
(موسى) گفت: «اى هارون! چرا هنگامى که ديدى آنها گمراه شدند…﴿92﴾

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي﴿93﴾
از من پيروى نکردى؟! آيا فرمان مرا عصيان نمودى؟!»﴿93﴾

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي﴿94﴾
(هارون) گفت: «اى فرزند مادرم! [= اى برادر!] ريش و سر مرا مگير! من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کار نبستى!»﴿94﴾

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ﴿95﴾
(موسى رو به سامرى کرد و) گفت: «تو چرا اين کار را کردى، اى سامرى؟!»﴿95﴾

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي﴿96﴾
گفت: «من چيزى ديدم که آنها نديدند؛ من قسمتى از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اينچنين (هواى) نفس من اين کار را در نظرم جلوه داد!»﴿96﴾

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا﴿97﴾
(موسى) گفت: «برو، که بهره تو در زندگى دنيا اين است که (هر کس با تو نزديک شود) بگوئى «با من تماس نگير!» و تو ميعادى (از عذاب خدا) دارى، که هرگز تخلّف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به اين معبودت که پيوسته آن را پرستش مى‏کردى! و ببين ما آن را نخست مى‏سوزانيم؛ سپس ذرّات آن را به دريا مى‏پاشيم!﴿97﴾

إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا﴿98﴾
معبود شما تنها خداوندى است که جز او معبودى نيست؛ و علم او همه چيز را فرا گرفته است!»﴿98﴾

كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا﴿99﴾
اين گونه بخشى از اخبار پيشين را براى تو بازگو مى‏کنيم؛ و ما از نزد خود، ذکر (و قرآنى) به تو داديم!﴿99﴾

مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا﴿100﴾
هر کس از آن روى گردان شود، روز قيامت بار سنگينى (از گناه و مسؤوليّت) بر دوش خواهد داشت!﴿100﴾

خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا﴿101﴾
در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند؛ و بد بارى است براى آنها در روز قيامت!﴿101﴾

يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا﴿102﴾
همان روزى که در «صور» دميده مى‏شود؛ و مجرمان را با بدنهاى کبود، در آن روز جمع مى‏کنيم!﴿102﴾

دیدگاهتان را بنویسید