معنی اجهار در فرهنگ عمید ۱. بلند کردن آواز هنگام خواندن چیزی. ۲. آشکارا کردن.معنی اجهار در فرهنگ معین ( اِ ) [ ع . ] (مص م .)1 -
معنی کلمات
معنی احتساب در فرهنگ عمید ۱. حساب کردن؛ شمردن. ۲. بهشمار آوردن. ۳. گمان کردن. ۴. [قدیمی] آزمودن. ۵. [قدیمی] اکتفا کردن. ۶. [قدیمی] نهی کردن از آنچه در شرع
معنی احدب در فرهنگ عمید ویژگی کسی که سینهاش فرورفته و پشتش برآمده است؛ گوژپشت: بس مبارز که زیر گرز تو کرد / پشت چون پشتِ مردمِ احدب (فرخی: ۱۴).معنی
معنی احصان در فرهنگ عمید ۱. ازدواج کردن. ۲. (فقه) حالت مرد یا زنی که با همسر خود نزدیکی کرده باشد.معنی احصان در فرهنگ معین ( اِ) [ ع .
معنی احمد در فرهنگ عمید ستودهتر.معنی احمد در فرهنگ معین (اَ مَ) [ ع . ] (ص تف .) ستوده تر، حمیده تر.
معنی اختبار در فرهنگ عمید ۱. آزمون. ۲. آگاهی یافتن. ۳. آزمایش کسی برای شناخت تواناییهای او.معنی اختبار در فرهنگ معین (اِ ت ِ) [ ع . ] 1 -
معنی اختناق در فرهنگ عمید ۱. (سیاسی) ایجاد رعب و وحشت در جامعه از طرف حکومت برای جلوگیری از آزادی مردم. ۲. خفه شدن؛ خفگی؛ خفقان. ۳. خفه کردن. *
معنی اخشم در فرهنگ عمید ویژگی کسی که حس شامهاش خوب نیست و بوها را تشخیص نمیدهد.معنی اخشم در فرهنگ معین (اَ شَ) [ ع . ] (ص .) گنده
معنی اخمو در فرهنگ عمید ویژگی کسی که همیشه اخم میکند؛ ترشرو؛ عبوس.معنی اخمو در فرهنگ معین ( اَ) (ص .) (عا.) ترشرو، بداخلاق .
معنی ادامه در فرهنگ عمید ۱. پایداری. ۲. (اسم) دنباله: ادامهٴ صحبت. ۳. دنبال کردن؛ پیگیری کردن.معنی ادامه در فرهنگ معین (اِ مِ) [ ع . ادامة ] (مص م
معنی ادله در فرهنگ عمید = دلیلمعنی ادله در فرهنگ معین (اَ دِ لِّ) [ ع . ادلة ] (اِ.) جِ دلیل ؛ برهان ها، حجت ها.
معنی اذاقت در فرهنگ عمید چشاندن؛ چشانیدن؛ مزۀ چیزی را به کسی چشاندن.معنی اذاقت در فرهنگ معین (اِ قَ) [ ع . اذاقة ] (مص م .) 1 - چشانیدن
نمایش بیشتر