معنی اجنبی در فرهنگ عمید ۱. بیگانه؛ غریب. ۲. اهل یک کشور دیگر. ۳. کشور بیگانه. ۴. نامحرم. ۵. [قدیمی] نامربوط؛ بی‌ارتباط.معنی اجنبی در فرهنگ معین ( اَ نَ) (ص
معنی احتجاب در فرهنگ عمید ۱. در حجاب رفتن. ۲. پوشیدگی. ۳. (اسم) پوشش؛ حجاب.معنی احتجاب در فرهنگ معین ( اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) در
معنی احتیاط در فرهنگ عمید ۱. با تدبیر کار کردن؛ هوشیاری به کار بردن. ۲. دوراندیشی؛ عاقبت‌اندیشی. ۳. (اسم) (نظامی) بخشی از نیروی نظامی یک کشور که در مواقع اضطراری
معنی احزان در فرهنگ عمید = حزنمعنی احزان در فرهنگ معین ( اَ) [ ع . ] ( اِ.) جِ حُزن و حَزَن ؛ غم ها و اندوه ها.
معنی احلام در فرهنگ عمید ۱. [جمعِ حِلم] = حِلم ۲. [جمعِ حُلم] = حُلممعنی احلام در فرهنگ معین ( اَ ) [ ع . ] 1 - (اِ.) شکیبایی
معنی اخامص در فرهنگ عمید = اخمصمعنی اخامص در فرهنگ معین (اَ مِ) [ ع . ] (اِ.) جِ اخمص . گودی های کف دست و پا و میان بدن
معنی اختلاب در فرهنگ عمید ۱. فریفتن. ۲. کسی را با سخنان شیرین و خوشایند فریب دادن.معنی اختلاب در فرهنگ معین (اِ تِ) [ ع . ] (مص م .)
معنی اخرس در فرهنگ عمید گنگ؛ لال: نطق پیش قلمش لال بُوَد چون اخرس / عقل پیش نظرش کژ نگرد چون احول (انوری: ۲۹۵).معنی اخرس در فرهنگ معین (اَ رَ)
معنی اخلاط در فرهنگ عمید = خِلط * اخلاط اربعه (چهارگانه): (طب قدیم) چهار خلطِ خون، صفرا، سودا، و بلغم. * اخلاط ردیه: (طب قدیم) رطوبت‌های فاسد و گندیدۀ بدن.
معنی اخیه در فرهنگ عمید ریسمان یا قلاب‌هایی که در طویله در کنار آخور نصب می‌کنند و چهارپایان را به آن‌ها می‌بندند؛ میخ طویله.معنی اخیه در فرهنگ معین (اَ یَّ)
معنی ادراک در فرهنگ عمید ۱. درک کردن؛ دریافتن؛ پی بردن؛ فهمیدن. ۲. (اسم) قوۀ درک و فهم. ۳. [قدیمی] دستیابی به چیزی؛ رسیدن. ۴. [قدیمی] برداشت محصول.معنی ادراک در
معنی ادیان در فرهنگ عمید = دین۱معنی ادیان در فرهنگ معین ( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ دین ؛ کیش ها، آیین ها.