معنی اجماع در فرهنگ عمید ۱. اتفاق و هماهنگی گروهی در امری؛ متفق شدن. ۲. (فقه) اتحاد فقها در مسئلهای شرعی؛ از اصول چهارگانه.معنی اجماع در فرهنگ معین ( اِ)
معنی کلمات
معنی احباب در فرهنگ عمید = حبیبمعنی احباب در فرهنگ معین ( اَ ) [ ع . ] (ص . اِ.) جِ حبیب ؛ دوستان ، یاران .
معنی احتکاک در فرهنگ عمید ۱. خراشیدن. ۲. خاریدن. ۳. ساییدن؛ اصطکاک. ۴. خود را به چیزی مالیدن.معنی احتکاک در فرهنگ معین (اِ تِ) [ ع . ] (مص م
معنی احراق در فرهنگ عمید سوزاندن؛ آتش زدن.معنی احراق در فرهنگ معین ( اِ) [ ع . ] (مص م .)سوزانیدن ، آتش زدن .
معنی احقاف در فرهنگ عمید چهلوششمین سورۀ قرآن، دارای ۳۵ آیه.معنی احقاف در فرهنگ معین ( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ حقف ؛ توده های ریگ ،
معنی احوط در فرهنگ عمید نزدیکتر به احتیاط.معنی احوط در فرهنگ معین (اَ وَ) [ ع . ] (ص تف .) با احتیاط تر، بیشتر مقرون به احتیاط .
معنی اختصار در فرهنگ عمید مختصر کردن؛ کوتاه کردن.معنی اختصار در فرهنگ معین (اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - کوتاه کردن ، ایجاز. 2 -
معنی اخذ در فرهنگ عمید ۱. گرفتن؛ ستدن. ۲. فراگرفتن؛ آموختن. ۳. اقتباس کردن.معنی اخذ در فرهنگ معین ( اَ) [ ع . ] (مص م .) گرفتن ، ستدن
معنی اخفاق در فرهنگ عمید ناامید برگشتن جوینده، مانندِ ناامید برگشتن سپاه از بهدست آوردن غنیمت.معنی اخفاق در فرهنگ معین ( اِ) [ ع . ] (مص ل .) 1
معنی اخوی در فرهنگ عمید برادر.معنی اخوی در فرهنگ معین (اَ خَ) [ ازع . ] (اِ.) برادر.
معنی ادخار در فرهنگ عمید پسانداز کردن؛ ذخیره کردن؛ اندوختن.معنی ادخار در فرهنگ معین (اِ دِّ) [ ع . ] (مص م .) 1 - ذخیره کردن . 2 -
معنی ادواری در فرهنگ عمید امری که نوبتبهنوبت و گاهبهگاه صورت میگیرد؛ نوبتی: جنون ادواری.معنی ادواری در فرهنگ معین ( اَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .)نوبتی ،
نمایش بیشتر