معنی ارتوپدی در فرهنگ عمید شاخهای از علم پزشکی که به اصلاح اعضا و استخوانهای ناقص یا آسیبدیده میپردازد؛ شکستهبندی.معنی ارتوپدی در فرهنگ معین (اُ تُ پِ) [ فر. ]
معنی کلمات
معنی ارجوزه در فرهنگ عمید ۱. کتاب منظومی که بیشتر در قالب مثنوی سروده میشد و اغلب شامل موضوعاتی خاص، مانند پزشکی و منطق بوده است. ۲. سخنان مفاخرهآمیز که
معنی ارزش در فرهنگ عمید ۱. بها؛ قیمت. ۲. اهمیت. ۳. شایستگی. ۴. (اسم) (جامعهشناسی) معیارهای مشترک در جامعه برای ارزیابی مناسبات فرهنگی. ۵. (اسم) قدر؛ مرتبه.معنی ارزش در فرهنگ
معنی ارش در فرهنگ عمید ۱. دیه؛ تاوان. ۲. مابهالتفاوت ارزش کالای سالم و معیوب که فروشنده باید به خریدار بپردازد.معنی ارش در فرهنگ معین (اَ رَ) (اِ.) واحدی است
معنی ارغه در فرهنگ عمید زیرک؛ مکار.معنی ارغه در فرهنگ معین (اَ غَ) (ص .) (عا.) نک ارقه .
معنی ارمنده در فرهنگ عمید آرامگیرنده: گه ارمندهای و گه ارغندهای / گه آشفتهای و گه آهستهای (رودکی: ۵۲۹)، چه باید که ارمنده گیتی چنین / پرآشوب گردد ز درد
معنی ازاحیف در فرهنگ عمید = زحافمعنی ازاحیف در فرهنگ معین ( اَ ) [ ع . ] (مص . اِ.) 1 - ج . زحاف و ازحاف ، دور
معنی ازل در فرهنگ عمید ۱. آنچه اول و ابتدا نداشته باشد؛ همیشگی؛ دیرینگی. ۲. زمان بیابتدا.معنی ازل در فرهنگ معین (اَ زَ) [ ع . ] (اِ.) زمان بی
معنی اژدرافکن در فرهنگ عمید نوعی کشتی جنگی کوچک که به طرف کشتیهای دشمن اژدر پرتاب میکند.معنی اژدرافکن در فرهنگ معین ( ~. اَ کَ) (ص فا. اِمر.) کشتی بخاری
معنی اسانید در فرهنگ عمید = اِسنادمعنی اسانید در فرهنگ معین ( اَ ) [ ع . ] (اِ.)1 - جِ اسناد. 2 - در علم نحو عبارتست از ایتاع
معنی احاطه در فرهنگ عمید ۱. گرداگرد چیزی را گرفتن؛ دور چیزی را گرفتن. ۲. [مجاز] در امری اطلاع کامل و مهارت داشتن.معنی احاطه در فرهنگ معین (اِ طِ) [
معنی احتقار در فرهنگ عمید ۱. کوچک و خوار شمردن؛ حقیر شمردن. ۲. خوار بودن؛ حقارت.معنی احتقار در فرهنگ معین (اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م
نمایش بیشتر