معنی اجمال در فرهنگ عمید = جَمَلمعنی اجمال در فرهنگ معین ( اِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به اختصار سخن گفتن ؛ مبهم و نارسا
معنی کلمات
معنی احبار در فرهنگ عمید = حبر ha(e)brمعنی احبار در فرهنگ معین ( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جمع حبر؛ 1 - دانشمندان ، علما. 2 - پیشوایان
معنی احتلام در فرهنگ عمید جُنُب شدن در خواب؛ انزال منی در خواب.معنی احتلام در فرهنگ معین (اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .)1 - خواب دیدن ،
معنی احرام در فرهنگ عمید ۱. بر خود حرام کردن بعضی چیزها و کارهای حلال چند روز پیش از زیارت کعبه. ۲. (اسم) [مجاز] دو تکه جامۀ نادوخته که در
معنی احقاق در فرهنگ عمید مطالبۀ حق کردن.معنی احقاق در فرهنگ معین ( اِ ) [ ع . ] (مص م .) مطالبة حق کردن ؛ به حق حکم کردن
معنی احول در فرهنگ عمید = لوچمعنی احول در فرهنگ معین (اَ وَ) [ ع . ] 1 - (ص .) لوچ ، دو بین ، کسی که همه چیز
معنی اختصاص در فرهنگ عمید ۱. مخصوص کاری یا چیزی کردن؛ ویژه کردن. ۲. (اسم) ویژگی. ۳. [قدیمی] قرب و منزلت.معنی اختصاص در فرهنگ معین (اِ تِ) [ ع .
معنی اخرا در فرهنگ عمید ۱. نوعی خاک رس به رنگهای مختلف زرد، سرخ، و قهوهای که برای ساختن رنگهای نقاشی به کار میرود. ۲. (صفت) به رنگ اخرا.معنی اخرا
معنی اخفش در فرهنگ عمید ویژگی کسی که چشمش ضعیف و کمسو باشد یا در روز و در روشنایی بهخوبی نمیبیند.معنی اخفش در فرهنگ معین (اَ فَ) [ ع .
معنی اخوین در فرهنگ عمید دو برادر.معنی اخوین در فرهنگ معین (اَ خَ وَ) [ ع . ] (اِ.) تثنیة اَخ ، دو برادر.
معنی ادخال در فرهنگ عمید داخل کردن؛ به درون بردن.معنی ادخال در فرهنگ معین ( اِ) [ ع . ] (مص م .) درآوردن ، داخل کردن .
معنی ادویه در فرهنگ عمید ۱. گیاهانی که برای خوشطعم، خوشمزه، یا خوشبو کردن غذا بهکار میروند. ۲. (پزشکی) [قدیمی]= دوامعنی ادویه در فرهنگ معین (اَ یِّ) [ ع .
نمایش بیشتر