معنی کلمات
معنی اخری – فرهنگ معین و عمید
معنی اخری در فرهنگ عمید ۱. دیگر؛ غیر. ۲. (اسم) آخرت.معنی اخری در فرهنگ معین (اُ را) [ ع . ] (ص .) 1 - دیگر، پسین . 2 - آخرت ، جهان دیگر ...
معنی اخلال – فرهنگ معین و عمید
معنی اخلال در فرهنگ عمید ایجاد بینظمی کردن.معنی اخلال در فرهنگ معین ( اِ) [ ع . ] (مص م .) زیان رسانیدن ، خلل وارد کردن ...
معنی اداره – فرهنگ معین و عمید
معنی اداره در فرهنگ عمید ۱. نهادی دولتی برای انجام کارها و وظایف مشخص که یک رئیس و چند دایره و شعبه دارد و تابع یک وزارتخانه است. ۲. (اسم مصدر) گرداندن امور؛ مدیریت: ادارهٴ ...
معنی ادغام – فرهنگ معین و عمید
معنی ادغام در فرهنگ عمید ۱. درآمیختن چیزی در چیزی؛ در هم کردن. ۲. (زبانشناسی) ترکیب کردن دو حرف هممخرج و بهصورت مشدد درآوردن آن، مانندِ «بتّر» که در اصل «بدتر» بوده، و «تا» و ...
معنی ادیت – فرهنگ معین و عمید
معنی ادیت در فرهنگ عمید = ویرایشمعنی ادیت در فرهنگ معین (اِ) [ انگ . ] (اِمص .) ویرایش ...
معنی اذیت – فرهنگ معین و عمید
معنی اذیت در فرهنگ عمید رنج دادن؛ آزار دادن؛ آزار.معنی اذیت در فرهنگ معین (اَ یَّ) [ ع . اذیة ] 1 - (اِمص .) آزار، رنج ، زحمت . 2 - (مص ل .) ...
معنی اربع – فرهنگ معین و عمید
معنی اربع در فرهنگ عمید = اربعهمعنی اربع در فرهنگ معین (اَ بَ) [ ع . ] 1 - چهار. 2 - چهار زن ...
معنی ارتعاش – فرهنگ معین و عمید
معنی ارتعاش در فرهنگ عمید ۱. به لرزه درآمدن؛ لرزیدن؛ لرزش. ۲. (فیزیک) لرزش سریع جسم که مولد صوت میشود، مانند ارتعاش سیمها و تارهای آلت موسیقی.معنی ارتعاش در فرهنگ معین (اِ تِ) [ ع ...
معنی ارج – فرهنگ معین و عمید
معنی ارج در فرهنگ عمید ۱. ارزش؛ بها: کسی را که فام است و دستش تهیست / به هرجای بیارج و بیفرهیست (فردوسی: ۶/۵۴۰). ۲. احترام؛ قدر.معنی ارج در فرهنگ معین ( اَ ) (اِ.) ...
معنی اردیبهشت – فرهنگ معین و عمید
معنی اردیبهشت در فرهنگ عمید ۱. ماه دوم از سال خورشیدی؛ ماه دوم بهار. ۲. [قدیمی] روز سوم از هر ماه خورشیدی؛ اردیبهشتروز. ۳. [قدیمی] در آیین زردشتی، یکی از امشاسپندان که در جهان مینوی ...
معنی ارژنگ – فرهنگ معین و عمید
معنی ارژنگ در فرهنگ عمید ۱. نام کتاب مانی که دارای انواع نقشونگار بوده: در جنب جمال تو بُوَد صورت دیدار / هر نقش که صورتگر ارژنگ نگارد (خواجو: ۴۱۷)، به تیشه صورت شیرین بر ...
معنی ارغام – فرهنگ معین و عمید
معنی ارغام در فرهنگ عمید ۱. به خاک انداختن چیزی. ۲. [مجاز] شکست دادن و خوار کردن.معنی ارغام در فرهنگ معین ( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - به خاک ...