معنی کلمات
معنی آنگلوفوب – فرهنگ عمید
معنی آنگلوفوب در فرهنگ عمید کسی که از انگلیسیها بیم و نفرت دارد ...
معنی آویزنده – فرهنگ عمید
معنی آویزنده در فرهنگ عمید ۱. آویزانکننده. ۲. آویزانشونده. ۳. کسی که به هرکس یا به هر چیز درآویزد ...
معنی آهودو – فرهنگ عمید
معنی آهودو در فرهنگ عمید دونده مانند آهو؛ آنکه مانند آهو بدود؛ آهوتک ...
معنی ابروگشاده – فرهنگ عمید
معنی ابروگشاده در فرهنگ عمید خوشرو؛ خوشخو؛ تازهرو ...
معنی ابوالچپ – فرهنگ عمید
معنی ابوالچپ در فرهنگ عمید گوشهای در دستگاههای همایون و راستپنجگاه ...
معنی اتان – فرهنگ عمید
معنی اتان در فرهنگ عمید گازی فرّار، بیرنگ، بیبو، و قابل اشتعال که به عنوان سوخت و نیز در بعضی از یخچالها به عنوان عامل سرمازا به کار میرود ...
معنی اجرا – فرهنگ عمید
معنی اجرا در فرهنگ عمید ۱. روا کردن امری؛ عمل کردن کاری طبق برنامۀ قبلی. ۲. [قدیمی] راندن. ۳. [قدیمی] جاری کردن آب؛ روان ساختن. ۴. (اسم) [قدیمی] مقرری سالیانه به مٲموران دیوان و سپاهیان ...