مجله حال خوب ما

معنی اخترشمار در فرهنگ عمید ۱. (نجوم) ستاره‌شناس؛ منجم. ۲. [مجاز] کسی که شب بیدار می‌ماند ...

معنی اخف در فرهنگ عمید ۱. خفیف‌تر. ۲. سبک‌تر؛ کم‌وزن‌تر ...

معنی اخوه در فرهنگ عمید = اَخ۲ ...

معنی ادعا در فرهنگ عمید ۱. گفتن سخنی که هنوز درستی یا نادرستی آن اثبات نشده است؛ مدعی شدن. ۲. (حقوق) اقامۀ دعوی. ۳. خودبینی؛ خودستایی ...

معنی ارابه ران در فرهنگ عمید ۱. رانندۀ ارابه. ۲. (نجوم) = ممسک‌الاعنه ...

معنی ارتش سالاری در فرهنگ عمید حکومتی که در آن نظامیان قدرت را در دست دارند؛ میلیتارسم ...

معنی ارده شیره در فرهنگ عمید حلواارده ...

معنی ارعاد در فرهنگ عمید ترساندن ...

معنی اره کشی در فرهنگ عمید شغل و عمل اره‌کش ...

معنی ازبرم در فرهنگ عمید = ازبر: از مصحف تندی و درشتی نه همانا / یک سوره برآید که تو ازبرم نداری (فتوحی: لغت‌نامه: ازبرم) ...

معنی اساسنامه در فرهنگ عمید قوانین و شرایطی برای تشکیل شرکت یا حزب ...

معنی اسپیرومتر در فرهنگ عمید وسیله‌ای برای اندازه‌گیری نیروی تنفس ریه یا اندازه گرفتن گنجایش شش‌ها؛ دَم‌سنج؛ تنفس‌سنج ...