معنی کلمات
معنی اخیروس – فرهنگ عمید
معنی اخیروس در فرهنگ عمید گیاهی بیابانی و خودرو شبیه ارزن، با گلهای سفید و دانههای ریز و سیاه که در گذشته مصرف دارویی داشته؛ گندم دشتی؛ گندم بیابانی ...
معنی ارتقا – فرهنگ عمید
معنی ارتقا در فرهنگ عمید ۱. پیشرفت؛ ترقی. ۲. به پایۀ بالاتر رسیدن ...
معنی ارزان فروش – فرهنگ عمید
معنی ارزان فروش در فرهنگ عمید کسی که چیزی را به بهای ارزان میفروشد ...
معنی ارکون – فرهنگ عمید
معنی ارکون در فرهنگ عمید ۱. دهقان؛ کشاورز بزرگ. ۲. رئیس و پیشوا. ۳. قاضی بزرگ. ۴. مهتر ترسایان؛ پیشوای مسیحی ...
معنی ازخودگذشته – فرهنگ عمید
معنی ازخودگذشته در فرهنگ عمید ازجانگذشته؛ فداکار ...
معنی اسب سواری – فرهنگ عمید
معنی اسب سواری در فرهنگ عمید ۱. بر اسب سوار شدن. ۲. سواربراسب به گردش رفتن. ۳. (ورزش) [عامیانه] = اسبدوانی ...
معنی استادالدار – فرهنگ عمید
معنی استادالدار در فرهنگ عمید = استاد * استادسرا ...
معنی استخوان رند – فرهنگ عمید
معنی استخوان رند در فرهنگ عمید ۱. = استخوانخوار: فغان از حرص مشتی استخوانرَند / همه سگسیرتان زشتپیوند (عطار۱: ۲۱۰). ۲. [مجاز] = هما ...
معنی استسقا – فرهنگ عمید
معنی استسقا در فرهنگ عمید ۱. (پزشکی) جمع شدن مایعات در حفرههای بدن که از علائم بیماری قلبی یا کبدی است. ۲. [قدیمی] آب خواستن؛ طلب آب کردن. ۳. [قدیمی] طلب باران از خداوند، هرگاه ...