معنی کلمات
معنی اسیداستیک – فرهنگ عمید
معنی اسیداستیک در فرهنگ عمید مایعی بیرنگ با بوی تند، بسیار ترشمزه، محلول در آب، اتر، و الکل که در داروسازی و صنعت به کار میرود؛ جوهر سرکه ...
معنی آبجو – فرهنگ عمید
معنی آبجو در فرهنگ عمید نوشابهای حاوی ۵/۲ تا ۵/۴ درصد الکل که از جو جوانهزده و رازک تهیه میشود و برای اشخاص کمخون و بیماران مبتلا به سل نافع است ...
معنی آبرومند – فرهنگ عمید
معنی آبرومند در فرهنگ عمید ۱. آبرودار؛ باآبرو؛ دارای اعتبار و شرف. ۲. عفیف. ۳. بامناعت ...
معنی آب فشان – فرهنگ عمید
معنی آب فشان در فرهنگ عمید چشمۀ آب گرم که از آن بخار و آب گرم فوران کند ...
معنی آتش سری – فرهنگ عمید
معنی آتش سری در فرهنگ عمید تندخویی؛ خشمناکی؛ نابردباری: مکن تیزمغزی و آتشسری / نه زاینسان بُوَد مهتر لشکری (فردوسی: ۷/۵۵۶) ...
معنی آتشی مزاج – فرهنگ عمید
معنی آتشی مزاج در فرهنگ عمید ۱. تندخو. ۲. دارای غریزۀ شدید جنسی ...
معنی آذین بندی – فرهنگ عمید
معنی آذین بندی در فرهنگ عمید زینت کردن درودیوار دکان و کوچهوبازار در روزهای جشن و شادمانی؛ آذین زدن؛ آذین نهادن؛ آذین بستن؛ آیینبندی؛ چراغانی ...