معنی کلمات
معنی آشورده – فرهنگ عمید
معنی آشورده در فرهنگ عمید درهم کرده؛ آشوریده؛ شورانیده ...
معنی آگاهبد – فرهنگ عمید
معنی آگاهبد در فرهنگ عمید بزرگتر آگاهان و دانشمندان ...
معنی آگیشیده – فرهنگ عمید
معنی آگیشیده در فرهنگ عمید ۱. آویخته؛ آویزانشده. ۲. پیچیده ...
معنی آلدئید – فرهنگ عمید
معنی آلدئید در فرهنگ عمید گروه ترکیبات آلی اکسیژندار که از اکسید کردن الکل به دست میآید و در تهیه رزینهای مخصوص به کار میرود ...
معنی آلیش ویریش – فرهنگ عمید
معنی آلیش ویریش در فرهنگ عمید دادوستد؛ خریدوفروش؛ معاوضه ...
معنی آموزاندن – فرهنگ عمید
معنی آموزاندن در فرهنگ عمید تعلیم دادن؛ یاد دادن؛ آموختن چیزی به کسی ...
معنی آنتراسیت – فرهنگ عمید
معنی آنتراسیت در فرهنگ عمید نوعی زغالسنگ سیاه، براق، سبک با ۹۳ تا ۹۵ درصد کربن که بهترین مادۀ قابل احتراق در کوره و بخاری است ...
معنی آنگلوفوب – فرهنگ عمید
معنی آنگلوفوب در فرهنگ عمید کسی که از انگلیسیها بیم و نفرت دارد ...