معنی کلمات
معنی آژن – فرهنگ عمید
معنی آژن در فرهنگ عمید ۱. = آژندن ۲. (صفت) آژندهشده با (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تیرآژن، شمعآژن ...
معنی آسکده – فرهنگ عمید
معنی آسکده در فرهنگ عمید آسخانه؛ آسیاخانه؛ جای آسیا؛ محل آسیا ...
معنی آشفته حال – فرهنگ عمید
معنی آشفته حال در فرهنگ عمید ۱. پریشانحال؛ شوریده؛ مضطرب: آن عمادالملک گریان، چشممال / پیش سلطان دردوید آشفتهحال (مولوی: ۹۷۵). ۲. مسکین؛ مستمند. ۳. (تصوف) شوریده؛ مجذوب ...
معنی آشوب گستر – فرهنگ عمید
معنی آشوب گستر در فرهنگ عمید کسی که فتنه و آشوب برپا کند ...
معنی آغارش – فرهنگ عمید
معنی آغارش در فرهنگ عمید ۱. خیسیدگی؛ نمکشیدگی. ۲. آغشتگی ...
معنی آفتاب لقا – فرهنگ عمید
معنی آفتاب لقا در فرهنگ عمید آنکه چهرهاش مانند آفتاب است؛ آفتابرو؛ خورشیدلقا ...
معنی آکتینیوم – فرهنگ عمید
معنی آکتینیوم در فرهنگ عمید عنصر رادیوآکتیو که در سنگهای معدنی اورانیوم پیدا میشود و اشعۀ بتا صادر میکند ...
معنی آلپاکا – فرهنگ عمید
معنی آلپاکا در فرهنگ عمید شتر بیکوهان بومی آمریکای جنوبی که در پرو، شیلی، و بولیوی برای استفاده از پشم آن پرورش مییابد ...