معنی کلمات
معنی آهنگ ساز – فرهنگ عمید
معنی آهنگ ساز در فرهنگ عمید سازندۀ آهنگ؛ موسیقیدانی که آهنگهای موسیقی بسازد ...
معنی آیش بندی – فرهنگ عمید
معنی آیش بندی در فرهنگ عمید تقسیم زمین یک مزرعه به قسمتهای مختلف که هرسال قسمتی از آن کاشته شود و قسمت دیگر خالی و بیکار بماند تا استعداد پیدا کند ...
معنی ابتلا – فرهنگ عمید
معنی ابتلا در فرهنگ عمید ۱. در بلا افتادن؛ دچار شدن به بیماری. ۲. (اسم) گرفتاری؛ رنج؛ سختی ...
معنی ابطا – فرهنگ عمید
معنی ابطا در فرهنگ عمید ۱. درنگ کردن. ۲. دیر کردن؛ کندی؛ تٲخیر ...
معنی اجادت – فرهنگ عمید
معنی اجادت در فرهنگ عمید ۱. نیک گفتن. ۲. چیزی نیکو آوردن. ۳. باریدن باران نیکو بر زمین ...
معنی احتفال – فرهنگ عمید
معنی احتفال در فرهنگ عمید محفل تشکیل دادن؛ در یک جا جمع شدن؛ انجمن شدن؛ گرد آمدن گروهی از مردم در مجلس ...
معنی احصار – فرهنگ عمید
معنی احصار در فرهنگ عمید محروم شدن و بازماندن از انجام عمل حج، به دلیل دشمن، بیماری، حبس، و مانند آن ...
معنی اخبات – فرهنگ عمید
معنی اخبات در فرهنگ عمید ۱. فروتنی کردن؛ خضوع و خشوع. ۲. آرام گرفتن دل؛ آرامش خاطر ...