معنی آلیزارین - فرهنگ عمید

معنی آلیزارین – فرهنگ عمید

معنی آلیزارین در فرهنگ عمید رنگ‌دانۀ قرمز که از ریشۀ روناس می‌گیرند و برای رنگ کردن پشم، کاغذ و چیزهای دیگر به کار می‌رود ...
معنی آماینده - فرهنگ عمید

معنی آماینده – فرهنگ عمید

معنی آماینده در فرهنگ عمید ۱. سازنده و آراینده. ۲. به‌رشته‌کشنده ...
معنی آمود - فرهنگ عمید

معنی آمود – فرهنگ عمید

معنی آمود در فرهنگ عمید ۱. ساخته. ۲. آراسته. ۳. به‌رشته‌کشیده‌شده: گوهرآمود ...
معنی آنافیلاکسی - فرهنگ عمید

معنی آنافیلاکسی – فرهنگ عمید

معنی آنافیلاکسی در فرهنگ عمید حالت حساسیت شدید که به سبب ورود یک پروتئین خارجی در بدن در موقع تزریق واکسن و سرم در بدن بروز می‌کند و پس از چند روز واکنش شدید و ...
معنی آنگاه - فرهنگ عمید

معنی آنگاه – فرهنگ عمید

معنی آنگاه در فرهنگ عمید ۱. آن‌هنگام؛ آن‌وقت. ۲. پس از آن؛ سپس؛ بعد؛ بعد از آن ...
معنی آوریده - فرهنگ عمید

معنی آوریده – فرهنگ عمید

معنی آوریده در فرهنگ عمید آورده ...
معنی آهن سلب - فرهنگ عمید

معنی آهن سلب – فرهنگ عمید

معنی آهن سلب در فرهنگ عمید کسی که جوشن یا خفتان فولادی پوشیده باشد: جایی که برکشند مصاف از بر مصاف / وآهن‌سلب شوند یلان از پس یلان (فرخی: ۳۳۰) ...
معنی آهوبره - فرهنگ عمید

معنی آهوبره – فرهنگ عمید

معنی آهوبره در فرهنگ عمید ۱. برۀ آهو؛ آهوبچه؛ بچۀ آهو. ۲. = هوبره ...
معنی آینه گون - فرهنگ عمید

معنی آینه گون – فرهنگ عمید

معنی آینه گون در فرهنگ عمید مانند آیینه؛ صاف و روشن مانند آیینه ...
معنی ابراهیم - فرهنگ عمید

معنی ابراهیم – فرهنگ عمید

معنی ابراهیم در فرهنگ عمید چهاردهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه ...
معنی ابناالسبیل - فرهنگ عمید

معنی ابناالسبیل – فرهنگ عمید

معنی ابناالسبیل در فرهنگ عمید = ابن‌السبیل ...
معنی اپیگلوت - فرهنگ عمید

معنی اپیگلوت – فرهنگ عمید

معنی اپیگلوت در فرهنگ عمید عضوی غضروفی در حلق که هنگام فروبردن غذا حنجره را می‌پوشاند و مانع ورود غذا به نای می‌شود ...