معنی کلمات

معنی آب شش در فرهنگ عمید عضو اصلی تنفس ماهیان که به‌وسیلۀ آن اکسیژن موجود در آب را جذب می‌کنند؛ برانشی ...

معنی آب ورزی در فرهنگ عمید آب‌بازی؛ شناگری ...

معنی آتش رنگ در فرهنگ عمید قرمزرنگ: تو دهیّ و تو آری از دل سنگ / آتش لعل و لعل آتش‌رنگ (نظامی۴: ۵۳۸) ...

معنی آتش نفس در فرهنگ عمید ۱. پرشور. ۲. پرسوزوگداز ...

معنی آداب دان در فرهنگ عمید دانندۀ آداب؛ آشنا به آداب و رسوم ...

معنی آذرفزا در فرهنگ عمید = آتش‌افروز ...

معنی آرداله در فرهنگ عمید = آردهاله ...

معنی آرمده در فرهنگ عمید = آرمیده ...

معنی آزپیشه در فرهنگ عمید حریص؛ آزمند ...

معنی آژیریده در فرهنگ عمید ۱. آگاه‌کرده. ۲. آماده‌شده ...

معنی آسمان سا در فرهنگ عمید بسیار بلند و سربرآسمان‌کشیده ...

معنی آشامیدنی در فرهنگ عمید آب، شربت، نوشابه، و هر چیزی که مناسب آشامیدن باشد؛ نوشیدنی ...