معنی استخفا - فرهنگ عمید

معنی استخفا – فرهنگ عمید

معنی استخفا در فرهنگ عمید ۱. پنهان شدن. ۲. پنهان کردن ...
معنی استروان - فرهنگ عمید

معنی استروان – فرهنگ عمید

معنی استروان در فرهنگ عمید قاطرچی ...
معنی استفتا - فرهنگ عمید

معنی استفتا – فرهنگ عمید

معنی استفتا در فرهنگ عمید پرسیدن فتوا از حاکم شرع یا مُفتی هنگام دچار تردید شدن در امری یا مسئله‌ای؛ فتوا خواستن ...
معنی استنجا - فرهنگ عمید

معنی استنجا – فرهنگ عمید

معنی استنجا در فرهنگ عمید ۱. (فقه) پاک کردن موضع بول و غایط با آب، کلوخ، یا چیز دیگر. ۲. [قدیمی] رها شدن؛ خلاص شدن ...
معنی استیفا - فرهنگ عمید

معنی استیفا – فرهنگ عمید

معنی استیفا در فرهنگ عمید ۱. حق یا مال را به‌طور کامل گرفتن. ۲. کاری را به‌طور کامل انجام دادن؛ حق چیزی را ادا کردن. ۳. [قدیمی] شغل و وظیفۀ مستوفی؛ حساب مالیات. ۴. (ادبی) ...
معنی اسطوخودوس - فرهنگ عمید

معنی اسطوخودوس – فرهنگ عمید

معنی اسطوخودوس در فرهنگ عمید گیاهی از خانوادۀ نعنا با برگ‌های باریک، گل‌های سفید یا بنفش، و تخم‌های ریز زردرنگ که مصرف دارویی دارد؛ شاه‌اسپرم رومی؛ لاواند ...
معنی اسقوردیون - فرهنگ عمید

معنی اسقوردیون – فرهنگ عمید

معنی اسقوردیون در فرهنگ عمید = سقوردیون ...
معنی اسلام پناه - فرهنگ عمید

معنی اسلام پناه – فرهنگ عمید

معنی اسلام پناه در فرهنگ عمید حامی اسلام؛ آن‌که دین اسلام و مسلمانان را حمایت کند؛ پشت‌و‌پناه مسلمانان ...
معنی اسن - فرهنگ عمید

معنی اسن – فرهنگ عمید

معنی اسن در فرهنگ عمید ۱. واژگونه. ۲. جامۀ باژگونه؛ جامۀ وارو. ۳. خربزۀ نارس ...
معنی اسیدلاکتیک - فرهنگ عمید

معنی اسیدلاکتیک – فرهنگ عمید

معنی اسیدلاکتیک در فرهنگ عمید اسیدی بی‌رنگ، بی‌بو، ترش، محلول در آب و الکل که از شیر بریدۀ ترشیده استخراج می‌شود و در داروسازی، چسب‌سازی، نساجی، و دباغی چرم به کار می‌رود ...
معنی اشترابه - فرهنگ عمید

معنی اشترابه – فرهنگ عمید

معنی اشترابه در فرهنگ عمید نوعی جامۀ پشمین که از پشم شتر می‌بافته‌اند ...
معنی اشتهاردی - فرهنگ عمید

معنی اشتهاردی – فرهنگ عمید

معنی اشتهاردی در فرهنگ عمید اهل اشتهارد ...