ممعنی آسیاب – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی9 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آسیاب در فرهنگ عمیدمعنی آسیاب در فرهنگ معینمعنی آسیاب در فرهنگ عمید ۱. = آسیا * آسیای آبی ۲. = آس۱ ۳. (زیستشناسی) = دندان * دندان آسیامعنی آسیاب در فرهنگ معین [ په . ] (اِمر.) آسی که با نیروی آب کار می کند. ؛ ~به نوبت کنایه از لزوم رعایت کردن نوبت .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.