معنی آغازیدن در فرهنگ عمید

آغاز کردن؛ آغاز نهادن؛ شروع کردن؛ از سر گرفتن: همه فرجام‌هات معدوم است / محکم آغاز هرچه آغازی (ابوالفرج رونی: ۱۴۲)، که جز مرگ را کس ز مادر نزاد / ز کسری بیاغاز تا نوش‌زاد (فردوسی: ۷/۱۵۱)، چون سماع آمد ز اول تا کران / مطرب آغازید یک ضرب گران (مولوی: ۲۱۴).

معنی آغازیدن در فرهنگ معین

(دَ) (مص ل .) ابتدا کردن ، شروع کردن .

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *