ممعنی آما – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی9 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آما در فرهنگ عمیدمعنی آما در فرهنگ معینمعنی آما در فرهنگ عمید ۱. = آمودن ۲. آماینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): گوهرآمای، لؤلؤآمای.معنی آما در فرهنگ معین (اَ مّ) [ ع . ] (ق .) تفصیل و تأکید را رساند، ولی ، ولیک ، ولیکن . ؛~ تو کار آوردن بهانه آوردن ، ایراد گرفتن .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.