معنی آکند در فرهنگ عمید
۱. = آکندن
۲. آکنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پشمآ کند، کژآکند، بر بستر غم خفت حسود تو چنان زار / کش تن شود از بار قزاکند شکسته (سوزنی: ۳۳۶).
۱. = آکندن
۲. آکنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پشمآ کند، کژآکند، بر بستر غم خفت حسود تو چنان زار / کش تن شود از بار قزاکند شکسته (سوزنی: ۳۳۶).