ممعنی ابنه – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی9 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی ابنه در فرهنگ عمیدمعنی ابنه در فرهنگ معینمعنی ابنه در فرهنگ عمید دختر؛ بنت.معنی ابنه در فرهنگ معین (اُ نِ) [ ع . ابنة ] 1 – (اِ.) عقده ، گره ، گره در رسن ، چوب . 2 – قوزک ساق . 3 – عیب ، کینه . 4 – نام بیماری خارشِ مقعد.اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.