بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ﴿1﴾
حساب مردم به آنان نزديک شده، در حالى که در غفلتند و روى گردانند!﴿1﴾
مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ﴿2﴾
هيچ يادآورى تازهاى از طرف پروردگارشان براى آنها نمىآيد، مگر آنکه با بازى (و شوخى) به آن گوش مىدهند!﴿2﴾
لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ﴿3﴾
اين در حالى است که دلهايشان در لهو و بىخبرى فرو رفته است! و ستمگران پنهانى نجوا کردند (و گفتند): «آيا جز اين است که او بشرى همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر مىرويد، با اينکه (چشم داريد و) مىبينيد؟!﴿3﴾
قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿4﴾
(پيامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمين، مىداند؛ و او شنوا و داناست!»﴿4﴾
بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ﴿5﴾
آنها گفتند: «(آنچه محمّد (ص) آورده وحى نيست؛) بلکه خوابهايى آشفته است! اصلاً آن را بدروغ به خدا بسته؛ نه، بلکه او يک شاعر است! (اگر راست مىگويد) بايد معجزهاى براى ما بياورد؛ همان گونه که پيامبران پيشين (با معجزات) فرستاده شدند!»﴿5﴾
مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ﴿6﴾
تمام آباديهايى که پيش از اينها هلاک کرديم (تقاضاى معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملى شد، ولى) هرگز ايمان نياوردند؛ آيا اينها ايمان مىآورند؟!﴿6﴾
وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴿7﴾
ما پيش از تو، جز مردانى که به آنان وحى مىکرديم، نفرستاديم! (همه انسان بودند، و از جنس بشر!) اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد.﴿7﴾
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ﴿8﴾
آنان را پيکرهايى که غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند!﴿8﴾
ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ﴿9﴾
سپس وعدهاى را که به آنان داده بوديم، وفا کرديم! آنها و هر کس را که مىخواستيم (از چنگ دشمنانشان) نجات داديم؛ و مسرفان را هلاک نموديم!﴿9﴾
لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴿10﴾
ما بر شما کتابى نازل کرديم که وسيله تذکّر (و بيدارى) شما در آن است! آيا نمىفهميد؟!﴿10﴾
وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ﴿11﴾
چه بسيار آباديهاى ستمگرى را در هم شکستيم؛ و بعد از آنها، قوم ديگرى روى کار آورديم!﴿11﴾
فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ﴿12﴾
هنگامى که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند!﴿12﴾
لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ﴿13﴾
(گفتيم:) فرار نکنيد؛ و به زندگى پر ناز و نعمت، و به مسکنهاى پر زرق و برقتان بازگرديد! شايد (سائلان بيايند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانيد)!﴿13﴾
قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ﴿14﴾
گفتند: «اى واى بر ما! به يقين ما ستمگر بوديم!»﴿14﴾
فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ﴿15﴾
و همچنان اين سخن را تکرار مىکردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختيم!﴿15﴾
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ﴿16﴾
ما آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آنهاست از روى بازى نيافريديم!﴿16﴾
لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ﴿17﴾
(بفرض محال) اگر مىخواستيم سرگرمى انتخاب کنيم، چيزى متناسب خود انتخاب مىکرديم!﴿17﴾
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ﴿18﴾
بلکه ما حق را بر سر باطل مىکوبيم تا آن را هلاک سازد؛ و اين گونه، باطل محو و نابود مىشود! امّا واى بر شما از توصيفى که (درباره خدا و هدف آفرينش)مىکنيد!﴿18﴾
وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ﴿19﴾
از آن اوست آنان که در آسمانها و زمينند! و آنها که نزد اويند [= فرشتگان] هيچ گاه از عبادتش استکبار نمىورزند، و هرگز خسته نمىشوند.﴿19﴾
يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ﴿20﴾
(تمام) شب و روز را تسبيح مىگويند؛ و سست نمىگردند.﴿20﴾
أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنشِرُونَ﴿21﴾
آيا آنها خدايانى از زمين برگزيدند که (خلق مىکنند و) منتشر مىسازند؟!﴿21﴾
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴿22﴾
اگر در آسمان و زمين، جز «اللّه» خدايان ديگرى بود، فاسد مىشدند (و نظام جهان به هم مىخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصيفى که آنها مىکنند!﴿22﴾
لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ﴿23﴾
هيچ کس نمىتواند بر کار او خرده بگيرد؛ ولى در کارهاى آنها، جاى سؤال و ايراد است!﴿23﴾
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ﴿24﴾
آيا آنها معبودانى جز خدا برگزيدند؟! بگو: «دليلتان را بياوريد! اين سخن کسانى است که با من هستند، و سخن کسانى [= پيامبرانى] است که پيش از من بودند!» امّا بيشتر آنها حق را نمىدانند؛ و به همين دليل (از آن) روى گردانند.﴿24﴾
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ﴿25﴾
ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينکه به او وحى کرديم که: «معبودى جز من نيست؛ پس تنها مرا پرستش کنيد.»﴿25﴾
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ﴿26﴾
آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب کرده است»! او منزه است (از اين عيب و نقص)؛ آنها [= فرشتگان] بندگان شايسته اويند.﴿26﴾
لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴿27﴾
هرگز در سخن بر او پيشى نمىگيرند؛ و (پيوسته) به فرمان او عمل مىکنند.﴿27﴾
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ﴿28﴾
او اعمال امروز و آينده و اعمال گذشته آنها را مىداند؛ و آنها جز براى کسى که خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمىکنند؛ و از ترس او بيمناکند.﴿28﴾
وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ﴿29﴾
و هر کس از آنها بگويد: «من جز خدا، معبودى ديگرم»، کيفر او را جهنم مىدهيم! و ستمگران را اين گونه کيفر خواهيم داد.﴿29﴾
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴿30﴾
آيا کافران نديدند که آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يکديگر باز کرديم؛ و هر چيز زندهاى را از آب قرار داديم؟! آيا ايمان نمىآورند؟!﴿30﴾
وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ﴿31﴾
و در زمين، کوههاى ثابت و پابرجايى قرار داديم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درّهها و راههايى قرار داديم تا هدايت شوند!﴿31﴾
وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ﴿32﴾
و آسمان را سقف محفوظى قرار داديم؛ ولى آنها از آيات آن روىگردانند.﴿32﴾
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴿33﴾
او کسى است که شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد؛ هر يک در مدارى در حرکتند!﴿33﴾
وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ﴿34﴾
پيش از تو (نيز) براى هيچ انسانى جاودانگى قرار نداديم؛ (وانگهى آنها که انتظار مرگ تو را مىکشند،) آيا اگر تو بميرى، آنان جاويد خواهند بود؟!﴿34﴾
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ﴿35﴾
هر انسانى طعم مرگ را مىچشد! و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مىکنيم؛ و سرانجام بسوى ما بازگردانده مىشويد!﴿35﴾
وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ﴿36﴾
هنگامى که کافران تو را مىبينند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند؛ (و مىگويند:) آيا اين همان کسى است که سخن از خدايان شما مىگويد؟! در حالى که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار مىکنند.﴿36﴾
خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ﴿37﴾
(آرى،) انسان از عجله آفريده شده؛ ولى عجله نکنيد؛ بزودى آياتم را به شما نشان خواهم داد!﴿37﴾
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴿38﴾
آنها مىگويند: «اگر راست ميگوييد، اين وعده (قيامت) کى فرا مىرسد؟!»﴿38﴾
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ﴿39﴾
ولى اگر کافران مىدانستند زمانى که (فرا مىرسد) نمىتوانند شعلههاى آتش را از صورت و از پشتهاى خود دور کنند، و هيچ کس آنان را يارى نمىکند (اين قدر درباره قيامت شتاب نمىکردند)!﴿39﴾
بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ﴿40﴾
(آرى، اين مجازات الهى) بطور ناگهانى به سراغشان مىآيد و مبهوتشان مىکند؛ آنچنان که توانايى دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمىشود!﴿40﴾
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون﴿41﴾
(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پيامبران پيش از تو را (نيز) استهزا کردند؛ امّا سرانجام، آنچه را استهزا مىکردند دامان مسخرهکنندگان را گرفت (و مجازات الهى آنها را در هم کوبيد)!﴿41﴾
قُلْ مَن يَكْلَؤُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ﴿42﴾
بگو: «چه کسى شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه مىدارد؟!» ولى آنان از ياد پروردگارشان روىگردانند!﴿42﴾
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُم مِّن دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنفُسِهِمْ وَلَا هُم مِّنَّا يُصْحَبُونَ﴿43﴾
آيا آنها خدايانى دارند که مىتوانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (اين خدايان ساختگى، حتّى) نمىتوانند خودشان را يارى دهند (تا چه رسد به ديگران)؛ و نه از ناحيه ما با نيرويى يارى مىشوند!﴿43﴾
بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ﴿44﴾
ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهرهمند ساختيم، تا آنجا که عمر طولانى پيدا کردند (و مايه غرور و طغيانشان شد)؛ آيا نمىبينند که ما پيوسته به سراغ زمين آمده، و از آن (و اهلش) مىکاهيم؟! آيا آنها غالبند (يا ما)؟!﴿44﴾
قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُكُم بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنذَرُونَ﴿45﴾
بگو: «من تنها بوسيله وحى شما را انذار مىکنم!» ولى آنها که گوشهايشان کر است، هنگامى که انذار مىشوند، سخنان را نمىشنوند!﴿45﴾
وَلَئِن مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ﴿46﴾
اگر کمترين عذاب پروردگارت به آنان برسد، فريادشان بلند مىشود که: «اى واى بر ما! ما همگى ستمگر بوديم!»﴿46﴾
وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ﴿47﴾
ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مىکنيم؛ پس به هيچ کس کمترين ستمى نمىشود؛ و اگر بمقدار سنگينى يک دانه خردل (کار نيک و بدى) باشد، ما آن را حاضر مىکنيم؛ و کافى است که ما حسابکننده باشيم!﴿47﴾
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ﴿48﴾
ما به موسى و هارون، «فرقان» [= وسيله جدا کردن حق از باطل] و نور، و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزگاران است، داديم.﴿48﴾
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ﴿49﴾
همانان که از پروردگارشان در نهان مىترسند، و از قيامت بيم دارند!﴿49﴾
وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ﴿50﴾
و اين (قرآن) ذکر مبارکى است که (بر شما) نازل کرديم؛ آيا شما آن را انکار مىکنيد؟!﴿50﴾
وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ﴿51﴾
ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم؛ و از (شايستگى) او آگاه بوديم…﴿51﴾
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ﴿52﴾
آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «اين مجسمههاى بىروح چيست که شما همواره آنها را پرستش مىکنيد؟!»﴿52﴾
قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ﴿53﴾
گفتند: «ما پدران خود را ديديم که آنها را عبادت مىکنند.»﴿53﴾
قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴿54﴾
گفت: «مسلّماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهى آشکارى بودهايد!»﴿54﴾
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ﴿55﴾
گفتند: «آيا مطلب حقّى براى ما آوردهاى، يا شوخى مىکنى؟!»﴿55﴾
قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ﴿56﴾
گفت: «(کاملاً حقّ آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است که آنها را ايجاد کرده؛ و من بر اين امر، از گواهانم!﴿56﴾
وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ﴿57﴾
و به خدا سوگند، در غياب شما، نقشهاى براى نابودى بتهايتان مىکشم!»﴿57﴾
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ﴿58﴾
سرانجام (با استفاده از يک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد؛ شايد سراغ او بيايند (و او حقايق را بازگو کند)!﴿58﴾
قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴿59﴾
(هنگامى که منظره بتها را ديدند،) گفتند: «هر کس با خدايان ما چنين کرده، قطعاً از ستمگران است (و بايد کيفر سخت ببيند)!»﴿59﴾
قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ﴿60﴾
(گروهى) گفتند: «شنيديم نوجوانى از (مخالفت با) بتها سخن مىگفت که او را ابراهيم مىگويند.»﴿60﴾
قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ﴿61﴾
(جمعيّت) گفتند: «او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، تا گواهى دهند!»﴿61﴾
قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ﴿62﴾
(هنگامى که ابراهيم را حاضر کردند،) گفتند: «تو اين کار را با خدايان ما کردهاى، اى ابراهيم؟!»﴿62﴾
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ﴿63﴾
گفت: «بلکه اين کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسيد اگر سخن مىگويند!»﴿63﴾
فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ﴿64﴾
آنها به وجدان خويش بازگشتند؛ و (به خود) گفتند: «حقّا که شما ستمگريد!»﴿64﴾
ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنطِقُونَ﴿65﴾
سپس بر سرهايشان واژگونه شدند؛ (و حکم وجدان را بکلّى فراموش کردند و گفتند:) تو مىدانى که اينها سخن نمىگويند!﴿65﴾
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ﴿66﴾
(ابراهيم) گفت: «آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد که نه کمترين سودى براى شما دارد، و نه زيانى به شما مىرساند! (نه اميدى به سودشان داريد، و نه ترسى از زيانشان!)﴿66﴾
أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴿67﴾
اف بر شما و بر آنچه جز خدا مىپرستيد! آيا انديشه نمىکنيد (و عقل نداريد)؟!﴿67﴾
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ﴿68﴾
گفتند: «او را بسوزانيد و خدايان خود را يارى کنيد، اگر کارى از شما ساخته است!»﴿68﴾
قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ﴿69﴾
(سرانجام او را به آتش افکندند؛ ولى ما) گفتيم: «اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش!»﴿69﴾
وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ﴿70﴾
آنها مىخواستند ابراهيم را با اين نقشه نابود کنند؛ ولى ما آنها را زيانکارترين مردم قرار داديم!﴿70﴾
وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ﴿71﴾
و او و لوط را به سرزمين (شام) -که آن را براى همه جهانيان پربرکت ساختيم- نجات داديم!﴿71﴾
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ﴿72﴾
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وى بخشيديم؛ و همه آنان را مردانى صالح قرار داديم!﴿72﴾
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴿73﴾
و آنان را پيشوايانى قرار داديم که به فرمان ما، (مردم را) هدايت مىکردند؛ و انجام کارهاى نيک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کرديم؛ و تنها ما را عبادت مىکردند.﴿73﴾
وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ﴿74﴾
و لوط را (به ياد آور) که به او حکومت و علم داديم؛ و از شهرى که اعمال زشت و کثيف انجام مىدادند، رهايى بخشيديم؛ چرا که آنها مردم بد و فاسقى بودند!﴿74﴾
وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ﴿75﴾
و او را در رحمت خود داخل کرديم؛ و او از صالحان بود.﴿75﴾
وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴿76﴾
و نوح را (به ياد آور) هنگامى که پيش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب کرديم؛ و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم؛﴿76﴾
وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ﴿77﴾
و او را در برابر جمعيّتى که آيات ما را تکذيب کرده بودند يارى داديم؛ چرا که قوم بدى بودند؛ از اين رو همه آنها را غرق کرديم!﴿77﴾
وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ﴿78﴾
و داوود و سليمان را (به خاطر بياور) هنگامى که درباره کشتزارى که گوسفندان بى شبان قوم، شبانگاه در آن چريده (و آن را تباه کرده) بودند، داورى مىکردند؛ و ما بر حکم آنان شاهد بوديم.﴿78﴾
فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ﴿79﴾
ما (حکم واقعى) آن را به سليمان فهمانديم؛ و به هر يک از آنان (شايستگى) داورى، و علم فراوانى داديم؛ و کوهها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختيم، که (همراه او) تسبيح (خدا) مىگفتند؛ و ما اين کار را انجام داديم!﴿79﴾
وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ﴿80﴾
و ساختن زره را بخاطر شما به او تعليم داديم، تا شما را در جنگهايتان حفظ کند؛ آيا شکرگزار (اين نعمتهاى خدا) هستيد؟﴿80﴾
وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ﴿81﴾
و تندباد را مسخّر سليمان ساختيم، که بفرمان او بسوى سرزمينى که آن را پربرکت کرده بوديم جريان مىيافت؛ و ما از همه چيز آگاه بودهايم.﴿81﴾
وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ﴿82﴾
و گروهى از شياطين (را نيز مسخّر او قرار داديم، که در دريا) برايش غوّاصى مىکردند؛ و کارهايى غير از اين (نيز) براى او انجام مىدادند؛ و ما آنها را (از سرکشى) حفظ مىکرديم!﴿82﴾
وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴿83﴾
و ايّوب را (به ياد آور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالى و مشکلات به من روى آورده؛ و تو مهربانترين مهربانانى!»﴿83﴾
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ﴿84﴾
ما دعاى او را مستجاب کرديم؛ و ناراحتيهايى را که داشت برطرف ساختيم؛ و خاندانش را به او بازگردانديم؛ و همانندشان را بر آنها افزوديم؛ تا رحمتى از سوى ما و تذکّرى براى عبادتکنندگان باشد.﴿84﴾
وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ﴿85﴾
و اسماعيل و ادريس و ذاالکفل را (به ياد آور) که همه از صابران بودند.﴿85﴾
وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ﴿86﴾
و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختيم؛ چرا که آنها از صالحان بودند.﴿86﴾
وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴿87﴾
و ذاالنون [= يونس] را (به ياد آور) در آن هنگام که خشمگين (از ميان قوم خود) رفت؛ و چنين مىپنداشت که ما بر او تنگ نخواهيم گرفت؛ (امّا موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودى نيست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم!»﴿87﴾
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ﴿88﴾
ما دعاى او را به اجابت رسانديم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مىدهيم!﴿88﴾
وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ﴿89﴾
و زکريا را (به ياد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا کن)؛ و تو بهترين وارثانى!»﴿89﴾
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ﴿90﴾
ما هم دعاى او را پذيرفتيم، و يحيى را به او بخشيديم؛ و همسرش را (که نازا بود) برايش آماده (باردارى) کرديم؛ چرا که آنان (خاندانى بودند که) همواره در کارهاى خير بسرعت اقدام مىکردند؛ و در حال بيم و اميد ما را مىخواندند؛ و پيوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند.﴿90﴾
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ﴿91﴾
و به ياد آور زنى را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دميديم؛ و او و فرزندش [= مسيح] را نشانه بزرگى براى جهانيان قرار داديم!﴿91﴾